همشاگردی های مهربان

همشاگردی های مهربان

مجموعه ای از فعالیتهای علمی و عملی دانش آموزان پایه پنجم
همشاگردی های مهربان

همشاگردی های مهربان

مجموعه ای از فعالیتهای علمی و عملی دانش آموزان پایه پنجم

محمدرضا و کلاهش

این آقا محمد رضاست . چرا کلاهش این شکلی جلو صورتش رو گرفته؟ 

خدمتتون عرض می کنم. 

ایشون مسئول حمل توپ ها تا سالن اجتماعات مدرسه بودند که تو راه پله دوستاشون ایشون رو اذیت کردند و کلاه رو کشیدن جلو چشمش . که من کلاه رو کنار زدم و به بچه ها تذکر دادم که این کار خطرناکه . البته محمدرضا مثل همین عکس مدام در حال خنده بود . تو کلاس که اومد گفتم بیا به همون شکل ازت عکس بگیرم . و این بود ماجرای محمدرضا و کلاهش !  

  

جای همه خالی

امروز جای همه ی دوستان تو باشگاه خالی بود. 

واقعا به همه ی ما خوش گذشت. وقتی با بچه ها هستی و بازی رو از نگاه اون ها می بینی واقعا لحظاتت لذت بخشه.  

امروز در ابتدا بچه ها به ۴ تیم تقسیم شدند و فوتبال بازی کردند و من هم ازشون عکس گرفتم ( کاریه که از دستمون بر می یاد ) بعد از ۱ ساعت فوتبال شرو ع کردیم به وسطی بازی کردن . نمی دونید چه شور و حالی وجود داشت . بعضی از این ولوله ها رو مگه می شد زد !  

البته از بازی وسطی عکس نگرفتم .  

خلاصه این که بعد از کلی شوخی و خنده با دل خوش و لب خندون برگشتیم مدرسه .  

 

این هم عکس ها   

 نرمش 

 

 

 

 

و حالا فوتبال و فوتبالست های کوچک من

 

 

 

  

 

 

 

  

 

وقتی که برگشتیم . آرین گفت خانم از من عکس بگیرید و تو وبلاگ بذارید و بنویسید بهترین وسطی باز کلاس. البته همه ی پسرهای ما بهترین هستند . خلاصه عکس رو گرفتیم و اینجا  

می ذاریم. بقیه هم که حس خوش تیپی بهشون دست داده بود اومدن جلو دوربین . کاری نداشتی من تا یه ساعت بعدش باید از این پسرا همین طوری عکس می گرفتم. که شانس آوردیم زمان رفتن به خونه فرا رسید. 

 

 

 

سبزی داریم به رنگ عشق

و اما سبزی کاری پسرهای باذوق من  

   

 

 

 

 

 

 

  

چه نون پنیر و سبزی بخوریم ما .

یلدا...

الوعده وفا .... 

خلاصه وقت اون رسیده که عکس های جشن یلدا رو تقدیم کنم . ببخشید که دیر شده.  

 

 

   

هنر نمایی مبین

 

   

 

 

هنر نمایی عرشیا   

  

 

 

 

بقیه عکس ها رو در ادامه ی مطالب ببینید.

ادامه مطلب ...

تولدانه

توی این مدت که گذشت . تولد سه تا از پسرهای گلم بود که برای دوستانشون شیرینی و شکلات آوردند. 

من و بقیه بچه ها براشون آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت داریم .   

محمد امین 

 

 

 

مهیار  

 

 

 

 

  

آریان  

 

  

 

 

رای گیری

واما مراسم رای گیری و بچه ها 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نامزدهای انتخاباتی

دیروز انتخابات شورای دانش آموزی بود و شور و شوق بچه ها دیدنی. 

نامزدهای انتخاباتی کلاس پنجم (اتاق درس یاسین ) :  

نیما کریم آبادی 

  

  

 

 امیرمحمد چرخچی  

 

 

  

مبین بی غم ثبوتی   

 

 

 محمدرضا عبدی   

 

 

فرحان قسمتی  

 

 

وقت رفتن

زمانی که بچه ها منتظر سرویس هاشون هستند صحنه های جالبی رو میبینیم . البته بعضی اوقات فقط شیطنت هاست . اما این بار جمع هایی از بچه ها نظرم رو جلب کرد که با هم در تعامل بودند و بی سر و صدا در کنار هم نشسته بودند و مطالبی رو مرور می کردند. امیدوارم بقیه هم به جای دنبال هم دویدن و دعوا کردن بتوانند چنین فضایی رو ایجاد کنند.  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یک آزمون

امیدوارم روزی برسه که بشه به بچه های اتاق درس یاسین اعتماد کرد و کیف ها رو از وسطشون برداشت. 

البته الان هم میشه ولی .... 

 

 

 

 

صبح گاه

بچه های خواب آلود هنوز نیومدند. 

  

 

هنر نقاشی و کلاژ

زنگ هنر بچه ها با معلم هنرشون هستند و من هم گه گاهی کارهاشون رو می بینم . روز چهارشنبه ساعت آخر بچه ها هنر داشتند و قرار بود کاردستی درست کنند با خودشون مقوا و چسب و یک قطعه عکس و ... آورده بودند البته طبق معمول بعضی ها هم یادشون رفته بود بیارن که اولیاشون زحمتش رو کشیدند. به هرحال ساعت آخر شد و زنگ هنر هم تموم شد .بعد از رفتن بچه ها من یه سر رفتم کلاس . چشمتون روز بد نبینه . انگار که زلزله اون هم نه یکی - دو ریشتر بلکه هزار ریشتری اومده بود . 

 واقعا شرمنده شدم که بچه ها هنوز یاد نگرفتند به محیط اطرافشون و محل کارشون دقت کنند و مواظب پاکیزگیش باشند. روی میز خودم رو مرتب کردم و به بقیه کلاس دست نزدم و از آقای قنبرزاد خواستم کلاس رو تمیز کنه و البته با کلی عذرخواهی (واقعا شرمنده شدم‌) 

البته یادم رفت از اون صحنه ها عکس بگیرم تا اینجا قرار بدم  و درس عبرتی بشه برای سایرین. 

ولی قول میدم اگر زنده بودم شنبه این مسائل رو با بچه ها حل کنم.  

(باید یه جریمه ای بشن . بنا به قانون کلاس )  

اصل ماجرا یادم رفت . آقا آروین گل چهارشنبه صبح کار جلسه ی قبلیش رو به من نشون داد من هم که خیلی خوشم اومده بود ازش عکس گرفتم . 

دستت درد نکنه آروین جان