ای آنکه از خیانت های چشم آگاه است و از پنهانی های دل با خبر!
وقی که داشتیم با هم درس سرودی برای پاکی رو یاد می گرفتیم ، مطلب به جایی رسید که یاد گرفتیم نباید نسبت به محیط زیست خودمون بی تفاوت باشیم و همچنین از ریختن زباله در آن اجتناب کنیم.
و نیز به عزیزان رفتگر که مسئول تمیز کردن شهرهای ما هستن احترام بگذاریم و به آن ها در این امر کمک کنیم.
در همین بین بود که من یادم اومد در باره محیط زیست و حفظ آن چندی پیش ایمیلی داشتم و موضوع آن را برای بچه ها تعریف کردم و قرار شد تصاویر و متن کاملش را برای بچه ها در وبلاگ ثبت کنم. پس ، الوعده وفا...
ساحـل شیـشه ای شگفت انگیـز در کالیـفرنیا
وقتی که داشتم از امیرمحمد عکس می گرفتم ، آریان و فرحان هم گفتند : خانم از ما هم عکس بگیر . منم دلشون رو نشکستم.
در ضمن آریان و فرحان و چند تا از گل پسرهای کلاس ششمی به خانم مدیر و خانم ناظم هاشون در زنگ تفریح برای برقراری نظم و انضباط کمک می کنند که ازشون ممنونیم.
روز دوشنبه تولد امیر محمد چرخچی ، یکی از بچه های سال گذشته بود. واسه همین اینجا بهش تبریک می گم . انشاءالله که صد وبیست ساله بشی پسر گل. و همچنین ما شاهد پیشرفت های هر روزه شما باشیم. تولدت مبارک آقا پسر گل.
ای آنکه از خیانت های چشم آگاه است و از پنهانی های دل با خبر!
ای آنکه آینده را میداند و نیامده را میشناسد!
ای آنکه او را جز او نمیشناسد و از او جز او خبر ندارد!
ای آن که زمین را از آب انباشت و هوا را با آسمان مسدود کرد!
ای کسی که مهربانترین نام ها و کریم ترین اسم ها از آن اوست!
ای بخشندهای که عطاهایش هرگز تمام شدنی نیست، جاده کرامتش انتها ندارد و باران مهرش توقف نمیپذیرد!
ای آنکه در ازای ناسپاسی من، محرومم نکرد و تدارک حرمان ندید!
خطاهای من گسترش یافت ولی رسوایم نساخت.
گناهانم عظیم شد ولی آبرویم را نبرد.
لغزش هایم فزونی گرفت، و او پرده حیثیتم را ندرید.
مرا غرقه در نافرمانی خویش دید، ولی شهره بدنامیام نکرد.
ای آنکه بر سواد معاصی من قلم ستر کشید و پرده آبرویم را به گناه فاحش ندرید!
ای آنکه با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد؛ و من با بدی ها و عصیانم در مقابلش ظاهر شدم!
ای آنکه به ایمان هدایتم کرد پیش از آنکه من شکر در مقابل نعمت را بشناسم!
ای آن که در ذلت خواندمش و عزتم بخشید!
در جهل خواندمش و شناختم عنایت کرد.
در تنهایی صدایش زدم و جمعیتم بخشید.
در غربت طلبیدمش و به وطن بازم گرداند.
در فقر خواستمش و غنایم بخشید.
آب و هوای انزلی بعد از چند روز بارندگی و سرما.
این عکس رو امروز زمانی که از سر پل رد می شدم گرفتم. وقت کم بود نتونستم عکس بیش تری بگیرم!!!
یکی از فعالیت های کتاب بخوانیم پنجم (درس2) در بخش گفت و شنود این است که دانش آموزان بعد از آموختن مفهوم جان بخشی به اشیا ، باید سرگذشت یک میز را از زبان خودش بیان کنند. در اتاق درس یاسین بعد از آموختن و بحث پیرامون آن ، از بچه ها خواستم مطالبی را که در ذهن خود دارند بر روی کاغذ بیاورند و سعی کنند به آن انسجام ببخشند. اکثراً به خوبی از پس این تمرین برآمدند. عده کمی هم نیاز به تمرین بیش تر داشتند که انشاءالله در طول سال تحصیلی جدید به توانایی های لازم دست خواهند یافت.
این هم تصاویری از اتاق درس یاسین در حین انجام فعالیت مورد نظر.