پایان سال گذشته قرار شد ، بچه ها برای من نامه ای بنویسند و در آن حرف هایشان را بگویند . به عنوان مثال ایرادهای من و یا اگر در کلاس کاری بود که دوست داشتند انجام بدهند ولی نشد و هر مطلب دیگری که فکر می کردند گفتن آن نیاز است .
همه مشغول شدند و نوشتند . بعضی ها با سختی و خیلی ها هم با علاقه .
وقتی در خانه نامه ها را می خواندم واقعا احساس خوشایندی داشتم . چون بچه ها به راحتی موضوعات مورد نظرشان را بیان کرده بودند . البته غلط های املایی و پس و پیش نوشتن فعل و فاعل بود اما لطف خودش را داشت .
این بار سه تا از نامه ها را در این پُست می نویسم . انشاءالله سر فرصت به دیگران هم خواهم پرداخت .
نامه ای برای معلّمم
از طرف : امیرمحمّد چرخچی
با سلام و خسته نباشید به معلّم عزیز . معلّمی که در طول سال تحصیلی زحمات بسیار زیادی کشیده است . معلّم خوبم امیدوارم همیشه سالم و تندرست باشی . معلّم مهربانم امسال از کارهای شما بسیار لذّت بردم ، مانند اردویی که به تازگی رفتیم ، یا نان و پنیر و سبزی خوردن و... .
امسال ، سال بسیار خوبی بود و شما به ما خیلی عالی درس می دهید ؛ امّا متاسفانه بعضی از بچّه ها با شیطنت هایشان شما را ناراحت می کنند . از دست آن ها ...
از طرف : فرحان قسمتی
با سلام و خسته نباشید خدمت شما آموزگار عزیز .
خانم درویشی ، شما خانمی شایسته و آموزگاری با فرهنگ و باشعور هستید و به اخلاق ما هم اهمّیّت زیادی می دهید تا ما اخلاقی خوب داشته باشیم و همه بگویند : به به ! چه پسر باشعوری و هیچ گاه نگویند که : اَه اَه ! چه پسر بدی.
من شما را خیلی دوست دارم چون برای ما زحمات زیادی کشیده اید . آرزو دارم که تا آخر عمر شما معلّم من باشید . پدر و مادرم به من می گویند : تو باید قدر خانم معلّمت را بدانی .
از طرف : مهیار عبادی
سلام خانم معلّم ؛ من مهیار هستم ، همونی که خیلی اذیتتون می کرد . دیگه داریم به آخر سال نزدیک می شویم . خانم معلّم (خانم درویشی) خیلی خیلی خیلی دوستتان دارم . می دانید نمی توانم این دوست داشتن را وصف کنم و برایم قابل بازگویی نیست .
به امید روزی که دوباره همدیگر را در جایی دیگر ببینیم .
سلام به همه .
طبق قرار قبلی ، یک شنبه بعدازظهر با عده ای از بچه ها به همراه مادرهای عزیزشون دور هم جمع شدیم و ساعات خوبی رو کنار هم گذروندیم . بعضی ها کار و یا کلاس داشتند و نیومدن . بعضی های دیگه هم قول دادن اما نیومدن !
به هر حال خیلی خوش گذشت .
بابای محمدامین هم با قایق موتوری اومد و ما یه گردش آبی هم داشتیم .
(آقا بابای محمدامین از شما خیلی ممنونیم. )
به ما که خیلی خوش گذشت . جای همه ی دوستان خالی ...
و این هم عکس دسته جمعی بچه ها
خب حالا می مونه بحث نجات تخم مرغ ها .
باید عرض کنم که چند تا از پسرها در این بخش شرکت کردند و هدایاشون رو هم دریافت کردند اما به علت کمبود وقت هنوز موفق به انجام مسابقه نشدیم. امیدوارم که پسرهای خوبم بنده رو عفو کنند .
بعضی از پسرهای باذوق ما در بخشی که خودشون اضفه کردند (ماکت های خوراکی) شرکت داشتند .
و این هم ماکت های خوراکی
سایر ماکت های مسابقه :
به دلیل سنگین نشدن حجم وبلاگ عکس ها را در ادامه ی مطلب ثبت نموده ام .
برای دیدن عکس ها حتما به ادامه ی مطلب بروید.
ادامه مطلب ...در پروژه ی ماکت سازی ده نفر از آقاپسرها شرکت کردند که از بین آن ها سه نفر به عنوان برنده انتخاب شدند .
البته تمامی پسرهای شرکت کننده هدیه ای دریافت کردند اما سه نفر برگزیده هدایای دیگری هم داشتند .
ابتدا ماکت های برتر و سازندگان آن ها :
امیرمحمد چرخچی - مهیار عبادی - نیما کریم آبادی
در ایام نوروز پیکی تهیه شد و برای مرور درس ها در اختیار پسرها گذاشته شد . (فایل مربوط به این تکالیف را در اولین فرصت قرار خواهم داد).
همه به خوبی از پس تکالیفشون بر اومدند .
و از بین همه با قرعه کشی سه نفر انتخاب شدند و یادگاری هاشون رو دریافت کردند .
محمدامین فتح شیرین - علی آل سالکویه - مبین بی غم ثبوتی
تابلوی ستاره های اول سال رو یادتونه ؟ فقط اسم بچه ها بود .
حالا با تلاش پسرها پر از ستاره است.
کسانی که بیش ترین ستاره ها را داشتند فرحان و امیرمحمد چرخچی بودند که به رسم یادبود هدیه ای ناقابل دریافت کردند .
دیروز همه با هم رفتیم اردو.
جای همه ی دوستان خالی . خیلی خوش گذشت .
و این هم عکس ها ...
بقیه ی عکس ها را در ادامه ی مطلب ببینید...
ادامه مطلب ...