ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
من علی آل سالکویه هستم . روزی من یک سئوال ریاضی را بلد نبودم و معلم ما در حال بررسی دفترهای ریاضی بود . دوستم آروین جعفری دید که من آن سئوال را بلد نیستم به من کمک کرد تا آن را جواب بدهم . من هم بعد به خانم گفتم . و همچنین از دوستم تشکر کردم .
محمد رضا عبدی : یادش به خیر آقای نباتی شغل گاهی به شوخی ما را نیشگون می گرفت . خدا رحمتشان کند . روحشان شاد .
نیما کریم آبادی : امروز زنگ اول وقتی داشتیم دفتر املاها رو می گرفتیم ؛ مبین کلمه ی آمبولانس رو اشتباه نوشته بود و دو تایی با هم خندیدیم. مبین بیش تر از همه خندید . (آبولانس !!!)
امروز مهیار گلم مطلبی رو نوشت و تو صندوق یاد خوبی ها گذاشت و بی صبرانه منتظر بود تا بر دارمش و من هم به خاطر پسر گلمون برداشتمش.
و اما مطلب آقا مهیار :
سلام . اسم من مهیار عبادی است . من اولین سالی است که به این مدرسه می آیم . با امروز یک روز و نیم ( البته دو روز ) از فوت آقای مدیر می گذرد . من ایشان را یک بار بیشتر ندیده ام . اما با همان یک بار متوجه شدم که مرد خوب - درست کار و فرهیخته ای هستند . همه از او به نیکی یاد می کنند .
روحش شاد و یادش گرامی باد.
مهیار عزیزم از توجه شما بسیار ممنونم . من مطمئن هستم آقای مدیر همه ی شما رو دوست داشتند و از این که پسر گلی چون شما در این مدرسه مشغول به تحصیل هست بسیار خوش حالند.
و اما صندوق یاد خوبی ها ، صندوقی که قرار شد خاطرات شیرین ، اتفاقات جالب و... رو بنویسیم و داخلش بذاریم .
تا هر چند وقت یه دفعه مطالب رو بردارم و بعد از مطالعه در وبلاگ قرار بدم.
دو تا از آقا پسرهای گلمون زحمت کشیدند و برای ما مطالبی رو نوشتند. ازشون متشکرم
من هم اون ها رو با ویرایش جزئی در فعل و فاعل نوشتم ، اما در اصل موضوع و مطلب دخل و تصرفی نداشتم.
آقا کامیار عزیز ، دو تا مطلب داشت با این عنوان :
1. خانم ناظم رو دوست دارم چون به ما موارد تربیتی رو تذکر میده و در اداره ی مدرسه بسیار دقیقه.
2. خانم معلم ما خوبه چون به ما درس میده. ( به خانم ناظم حسودیم میشه ها !!!! )
کامیار عزیزم از دقت نظر شما ممنونم . امیدوارم همیشه با این دقت به اطرافت توجه کنی .
و اما آقای نیمای دوست داشتنی :
در روز چهارشنبه 12 / 7 / 1391 من و فرحان و محمدامین سرود مواد جامد را خواندیم ، خیلی روز خوبی بود . به من که خیلی خوش گذشت ولی فرحان و محمدامین را نمی دانم. خلاصه این که خوش گذشت.
نیمای گلم خیلی خوش حالم که این فعالیت باعث شادی شما شد . امیدوارم در تمام لحظات زندگیت شاداب و سلامت باشی.