سلام به همه .نبودن طولانی مدت بنده رو ببخشید .
در این پست قصد دارم تا یکی از فعالیت های انجام شده در اتاق درس یاسین را بازگو کنم.
فعالیت های انشانویسی و داستان نویسی در دوران ابتدایی اگر منسجم و نظم یافته باشند ، دانش آموزان به شکل منطقی ای تفاوت های میان این دو ومهارت های لازم در این زمینه را می آموزند .
در یک کلاس ، دانش آموزان با مهارت های متفاوت در زمینه نگارش کنار هم قرار دارند ؛ با توجه به اینکه اصول خلاصه نویسی ، داستان و خاطره نویسی و همچنین انشا به دانش آموزان توضیح داده می شود بعضی از آن ها تفاوت میان این عناوین را درک نمی کنند .
برای اینکه بتوانم دانش آموزان را متوجه این تفاوت ها کنم به دنبال فعالیت مناسبی بودم تا خلاصه راهی به ذهنم رسید و آن داستان نویسی به شیوه همیاری بود.
به این معنا که جمله ای را در کلاس مطرح کردم و از دانش آموزان خواستم آن را در دفتر خود وارد کنند ، آنگاه گفتم قرار است ما با استفاده از این جمله یک داستان بنویسیم و آن هم به صورت همگانی یعنی هر کس برای کامل کردن این داستان یک جمله می گوید و در صورت صحیح بودن آن را در دفترتان وارد می کنید و در نهایت یک داستان را با کمک هم نوشته ایم .
در ابتدا همه فکر کردند که می توانند از هر جمله ای استفاده کنند و یا با منطق خودشان به داستان نظم دهند اما با پیشرفت کار و وسواس به وجود آمده در انتخاب جملات و کلمات دقت بیشتری کردند . بعضی از بچه ها بسیار با محیط داستان درگیر بودند و به دنبال فضاسازی بودند ، بعضی ها غرق در خیال بودند و به دنبال رویای خود و بعضی ها هم مدام به دنبال بهنه و ایراد گرفتن .
به هر شکل داستانی را نوشتیم منتها به علت کمبود وقت ناتمام ماند اما با این کار تقریبا اکثر بچه ها متوجه اصول داستان نویسی و منطق آن شدند و آموختند که نباید آن را با انشا ، خاطره و خلاصه نویسی اشتباه بگیرند .
داستان ما در خصوص یک سفر جهانگردی شکل گرفت و یکی از نکات جالب برای همه این بود که یکی از بچه ها (پارسا مکاری زاده) تجربه سفرهای متعددی را به همراه خانواده داشت و هرجا که در مورد آثار باستانی و یا مناظر طبیعی و توریستی کشورها نیاز به اطلاعات داشتیم ، پارسا با اطلاعاتش به مسیر داستان و سفر ما کمک می کرد.
به هر روی این تجربه داستان نویسی هر چند در مواردی برای من سخت بود اما تجربه جالبی بود و در کلاس هم شور و نشاط و رقابت خاصی ایجاد شد .
و اما متن داستان :
امروز یک روز گرم بهاری است . آسمان صاف و هوا آفتابی است . تصمیم دارم درمورد یکی از رویاهایم به صورت جدی فکر کنم ؛ می خواهم یک سفر جهانگردی را آغاز کنم . از کجا باید شروع کنم ؟
هان یادم آمد ، اول باید اطّلاعات لازم را به دست بیاورم .برای این کار بهتر است به کتاب ها و اینترنت مراجعه کنم و از افراد آگاه در این زمینه پرس و جو کنم .
من باید بدانم که با چه وسیله ای به سفر بروم یا در این سفر به چه وسایلی نیاز خواهم داشت ، به چه نوع لباس هایی نیاز دارم و یا اینکه چگونه می توانم از غذاهای دیگر کشورها استفاده کنم ؛ چه راه هایی برای سفرم مناسب هستند ، در هر فصل به کدام کشور بروم و هزاران سوال دیگر .
بعد از مدتی جست و جو و پرس و جو اکنون ذهنم برای سفر آماده شده و کم کم باید به تهیّه وسایل بپردازم ، برای این کار فهرستی از وسایل مورد نیازم تهیه می کنم ، وسایلی مانند : لباس های مناسب ، کنسروهای مناسب ، کمک های اوّلیّه ، وسایل شخصی ، دوربین عکّاسی و فیلم برداری برای ثبت لحظات و دیدنی ها ، نقشه ی راهنمای مناسب ، دستگاه Gps و ...
اوه ، نزدیک بود فراموش کنم ، باید مکان های استراحتم را نیز مشخّص کنم پس به اطّلاعات هتل ها هم نیاز دارم .
با حوصله و تلاش و کوشش زیاد این موارد را برای سفرم آماده کردم .
با اتوبوس سفر خودم را شروع می کنم و از انزلی به سمت مرز ترکیه حرکت می کنم . در طول مسیرم از شهرهای شمال غربی ایران رد می شوم و از مرز بازرگان وارد کشور ترکیّه می شوم . در ترکیّه از شهر آنکارا و آنتالیا و از دریاهای اطراف آن دیدن می کنم .
ترکیّه دارای آثار باستانی زیادی می باشد مانند مسجدها و تمدّن های زیرزمینی .
از ترکیّه با یک پرواز عازم ایتالیا یا کشور چکمه ای می شوم ، قصد دارم از ونیز که یک شهر آبی است دیدن کنم وقتی واردش می شوم و با قایق به گردش در کوچه ها و خیابان های آن می پردازم شور و شوق بسیاری دارم ، چه قدر این آرامش لذت بخش است .
کشور بعدی فرانسه است ، با قطار به سمت فرانسه حرکت می کنم و در پاریس به موزه ی لوور می روم . در موزه اشیاء قدیمی زیادی را می بینم که از کشورهای مختلفی مانند ایران ، مصر و فرانسه جمع آوری شده اند .
بعد از بازدید از موزه قدم رنان به سمت برج ایفل می روم ، چه عظمتی ؟!
در محیط اطراف برج به عکاسی و گرفتن عکس های یادگاری مشغول می شوم .
چند روزی را در فرانسه سپری می کنم و سپس با یک پرواز چند ساعته به برزیل می رسم ؛ چه زمان خوبی ! مسابقات جام جهانی فوتبال در حال برگزاری هستند .
برای تماشای بازی ایران و آرژانتین می رسم و فورا خود را به ورزشگاه مورد نظر می رسانم .
وای چه هیجانی ! تیم ایران با تمام قدرتش حاضر می شود و نتیجه بازی را به سود خود به پایان می رساند .
این داستان که در بعضی موارد شبیه به گزارش نویسی هم شده بود ، نتیجه تلاش پسران اتاق درس یاسین می باشد ، هر چند که نا تمام ماند اما خاطره خوبی در ذهن همه ما باقی گذاشت .
یکی از فعالیت های انجام شده در اتاق درس یاسین در سال تحصیلی 93 - 92 ، کتاب نویسی و داستان نویسی بچه ها با موضوع ایثار و فداکاری بود .
قبل از انجام فعالیت تمام مراحل کار توضیح داده شد و اینکه توانایی و تخیل آن ها در به تصویر کشیدن داستان بسیار اهمیت دارد و نیز جلد آرایی و صفحه آرایی کتاب و پاکیزگی آن نیز مهم می باشد .
پسر ها پس از زمانی که در اختیار داشتند هر کدام کتاب داستانی را به کلاس تحویل دادند .
بعد از بررسی های اولیه ، پنج کتاب انتخاب شدند و سپس در کلاس توسط خود صاحب اثر برای بقیه خوانده شدند ؛ سایر بچه ها به دقت به مطالب و نحوه خواندن فرد و همچنین صفحه آرایی ها دقت کردند و هر کدام از دانش آموزان در برگه ای که به آن ها داده شد یک امتیاز (از0 تا 20) به دوستانشان دادند .
در نهایت با توجه به درس آمار و میانگین که در کتاب ریاضی خود با آن آشنا شده اند به جمع بندی امتیازها و گرفتن میانگین از این نمرات پرداختند که نتیجه کار انتخاب یک کتاب داستان به عنوان کتاب داستان برتر در کلاس بود .
عکس ها و توضیحات بیش تر را در ادامه مطلب مشاهده نمایید .
سلام .
در این دو هفته بعد از تعطیلات سال نو خبرها و فعالیت های ما در کلاس زیاد بوده .
چند تایی رو نام می برم ؛ یکی از کارهای ما اینه که هر کدوم از پسرها به نوبت (از رو شماره کلاسی) هر روز با یک بیت شعر در کلاس حاضر میشه و پس از نوشتنش بر روی تخته ، شعرش رو برای کلاس می خونه و تا جایی که می تونه شعر رو معنی می کنه و مورد استفاده اون رو هم میگه (بعضی شعرها در زمان و موارد خاص ، مثل ضرب المثل ها بیان میشن . )
این کار رو همه دوست دارن و بدون هیچ دردسری در حال انجام هست . (خدا رو شکر)
فعالیت بعدی درست کردن یک کتاب داستان هست . البته این کتاب داستان هدف های رفتاری در سه عنوان درسی رو در نظر داره .
موضوع داستان در خصوص ایثار و فداکاریست (مربوط به مدنی) ، داستان رو خود دانش آموز نوشته و نگارشش پای خودش بوده (با اهداف نگارشی ، بنویسیم) و نهایتا صفحه آرایی ، طراحی جلد و خلاقیت لازم برای ارائه یک کتاب داستان خوب (اهداف درس هنر) .
تا فردا همه بچه ها کتاب هاشون رو تحویل میدن و بعد از یک بررسی مفصل از بین تمام کتاب ها 5 یا 3 تا از اون ها رو انتخاب می کنم (این تعداد باید انتظارات لازم رو برآورده کرده باشند) و در کلاس پس از بازخوانی توسط خود پسرها امتیازدهی انجام میشه و نهایتا با توجه به میانگین امتیازها ، کتاب داستانی که بیشترین امتیاز رو داره برنده خواهد بود .
البته متن کتاب برنده در وبلاگ ثبت خواهد شد و در صورت امکان عکس هایی هم خواهد داشت و همچنین شخص برنده جایزه ای به رسم یادبود دریافت خواهد کرد .
اتفاق دیگه هم مربوط به مسابقات ورزشی درون مدرسه هست که بچه ها در گروه های مختلف ورزشی ثبت نام کردند و مشغول رقابت هستند که امیدواریم پسرهای اتاق درس یاسین با لذت بردن از این فعالیت ها به پیروزی های دلچسب برسند و خدای نکرده با حسادت و ندونم کاری لذت این لحظات رو خراب نکنند .
با آرزوی موفقیت برای همه پسرهای خوب اتاق درس یاسین
امروز خلاصه بعد از دو هفته تعطیلات به مدرسه رفتیم و همه دور هم بودیم . و خدا رو شکر بچه ها در این مدت به درس هاشون رسیدگی کرده بودند و همه آماده برای جبران روزهای گذشته . امیدوارم این آمادگی به همین شکل ادامه داشته باشه و ما رو ناامید نکنند . انشاءالله
اما دو هفته قبل قرار بود یک آزمون عملکردی ریاضی در کلاس برگزار بشه که نشد و امروز این کار رو انجام دادیم ؛ پسرها به خوبی از عهده کار براومدن .
یه تعدادی هم باید یاد بگیرند که چه طور وسایلشون رو با دیگران تقسیم کنند و به عبارتی دوستانشان را یاری بدهند .
از انجام دادن کار توسط بچه ها هم عکس گرفتم که در ادامه مطلب می تونید عکس ها رو ببینید .
در مدرسه های غیرانتفاعی از سوی آموزش و پرورش یک سری آزمون های خاص این مدارس برگزار می شود و پسرهای زرنگ ما نیز در این مسابقات شرکت کرده اند که مرحله اول آن تا قبل از عید برگزار خواهد شد . به همین علت بچه ها برای آمادگی پس از مطالعه دقیق کتاب هایشان از کتاب های تست و کمک آموزشی استفاده می کنند و هر زمان سوال و یا سوال هایی پیش بیاید که پاسخ آن ها را ندانند در کلاس مطرح می کنند و با همکاری هم به آن ها پاسخ می دهیم ؛ امروز مانی چند سوال علوم پرسید که خیلی جالب بودند . تا جایی که زمان به ما اجازه می داد به پرسش ها پاسخ دادیم . دو تا از این سوال ها مربوط به مخلوط های یکنواخت و غیریکنواخت و محلول ها بود که تا حدودی به پایه چهارم ربط داشت . در بحث های خودمان به یک تضاد رسیدیم و قرار شد بعد از تحقیق پاسخ ها را با هم در میان بگذاریم . وقتی من به دنبال پاسخ می گشتم در یکی از وبلاگ ها به پاسخ به صورت کامل و جامع رسیدم ، پس تصمیم گرفتم که آدرس را در این جا بنویسم تا همه از آن استفاده کنند .
و صد البته از دوست عزیزی که این مطالب را در وبلاگشان معرفی کرده اند بسیار ممنونیم .
خلاصه یک را پیدا کردم که دیگر زنگ تفریح های آرامی داشته باشیم و دوستی ها جای شیطنت ها و دعواها رو بگیرد . و از طرف دیگر هم بعضی ها که یادشان می رود در منزل باید درس هایشان را مرور کنند (بعضـــــــــــی ها) با این روش حداقل به فکر درس خواندن می افتند .
و اما راه حل طلایی ، قرار شد بچه ها به هشت گروه سه نفره و یک گروه دو نفره تقسیم بشوند و از این به بعد در پرسش های شفاهی پرسش گروهی داشته باشیم . به این شکل که یک گروه سه نفره برای پرسش حاضر می شوند و هر شخص به سوال های خودش پاسخ می دهد. اگر هر سه نفر درست پاسخ دادند که در تابلوی ستاره های گروهی ، افراد گروه یک ستاره می گیرند . اما اگر یک نفر نتوانست به سوالش پاسخ دهد ، گروه ستاره ای دریافت نخواهد کرد . و از طرفی هر دانش آموز در دفتری که من از اول سال تهیه کرده ام صفحه ای مربوط به خود دارد که تمام فعالیت هایش در آن ثبت می شود .
حالا در زنگ های تفریح و فرصت های،اضافه همه به فکر مرور مطالب هستند تا در این فعالیت از دیگر گروه ها عقب نمانند .
و همچنین از نوشتن املای گروهی بسیار لذت بردند .
امیدوارم بتوانیم به درستی پیش برویم .