همشاگردی های مهربان

همشاگردی های مهربان

مجموعه ای از فعالیتهای علمی و عملی دانش آموزان پایه پنجم
همشاگردی های مهربان

همشاگردی های مهربان

مجموعه ای از فعالیتهای علمی و عملی دانش آموزان پایه پنجم

نقش محبت در تربیت



بخش نخست

بعضى از پدران و مادران چون بیش از حد به فرزندان خود علاقه دارند، بدى هاى آنان را اصلا درک نمی‌کنند و اگر احیانا عیبى در آنان دیدند یا دیگرى آن را تذکر داد، از آن چشم پوشى کرده و در صدد اصلاح برنمى آیند تا مبادا فرزندانشان ناراحت شوند. شما کودکان بى ادبى را مشاهده مى‌کنید که بچه ها را اذیت مى‌کنند، مزاحم مردم مى شوند، در و دیوار مردم را خراب و کثیف مى‌نمایند، شیشه مى‌شکنند، فحش مى‌دهند، به اموال مردم زیان مى‌رسانند و…اما پدران و مادران نادان آنان نه تنها نهى شان نمى کنند، بلکه با یک خنده احمقانه یا دفاع بى جا آنان را به کارهاى خلاف تشویق مى نمایند. این قبیل پدران و مادران بامحبت‌هاى بى جاى خود، در لباس دوستى، بزرگ ترین خیانت ها را نسبت به فرزندان خود مرتکب مى‌شوند که در قیامت بدون مؤاخذه نخواهد بود.

به این پدران و مادران باید گفت: محبت به فرزند بدین معنا نیست که بدى‌هاى آنان رانادیده بگیرید و از تربیتشان غافل بمانید و به بهانه اینکه جگرگوشه ام ناراحت مى‌شود اجازه دهید هرکارى را خواست انجام دهد. هرچند که اظهار محبت، خود یک وسیله تربیت است، اما نباید از تربیت مانع شود.

بهترین پدران و مادران کسانى هستند که حساب بچه دوستى را از حساب تربیت جدا سازند. با اینکه فرزندان خویش را از صمیم دل دوست دارند، ولى با چشم واقع بین، عیوب آنان را دقیقا مشاهده کرده و عاقلانه درصدد اصلاح آنها برمى آیند. کودک بایدهمواره به محبت هاى پدر و مادر دلگرم باشد، ولى از تنبیه و خشونت آنان در برابر کارهاى زشت نیز هراسان باشد. باید بداند که محبت پدر و مادر مانع تنبیه و تادیب او نخواهد شد، بلکه لازمه محبت واقعى این است که درتادیب او کوشاتر باشند.

امام محمد باقر(ع) فرمود: بدترین پدران کسانى هستند که در احسان به فرزندان از حد تجاوز نمایند. و بدترین فرزند کسانى هستند که با تقصیر خود عاق پدر مى‌شوند.۱

امیرالمؤمنین(ع) فرمود: هرکس که سختى تادیب را تحمل کند بدى هایش کم خواهد شد.۲

امام محمد باقر(ع) فرمود: پدرم مردى را دید که با پسرش راه مى‌رفت، در حالى که آن پسر بر دست پدر تکیه داده بود. پدرم آنقدر از پسر خشمگین شد که تا پایان عمر با او سخن نگفت.۳

زیانهاى افراط در محبت


بقیه مقاله را در ادامه مطلب مطالعه بفرمائید.

 

با اینکه اصل محبت براى پرورش کودک کاملا ضرورى است، اما افراط در محبت نیز عواقب سوئى در بردارد. محبت مانند آب و غذاست، اگر به مقدار لازم ودر وقت مناسب صرف شد مفید خواهد بود و در غیر این صورت نه تنها سودمند نخواهد بود بلکه زیان هایى را نیز در برخواهد داشت. محبت زیاد نه تنها به نفع کودک نیست بلکه یک خیانت و اشتباه تربیتى محسوب مى‌شود.

بچه، اسباب بازى و وسیله سرگرمى پدر و مادر نیست، بلکه انسان کوچکى است که براى خود و آینده اش ساخته و تربیت مى‌شود. پدر و مادر باید توجه داشته باشند که بچه همیشه در حال کودکى و در دامن آنان باقى نمی‌نماند بلکه بزرگ مى‌شود و باید دراجتماع زندگى کند. زندگى کردن هم کار آسانى نیست، پستى ها و بلندى ها، موفقیت ها و ناکامى ها، شکست ها و پیروزى ها، خوشحالى ها و مصیبت ها، خوشى ها و ناخوشى ها دارد.

پدر و مادر باید با توجه به مشکلات احتمالى آینده، فرزندان خود را طورى تربیت کنند که براى زندگى پرنشیب و فراز آینده آماده باشند. باید مواظب باشند که فرزندانشان لوس و نازپرورده و نازک نارنجى بار نیاید، زیرا این صفت، عواقب بدى رابه همراه دارد که به برخى از آنها اشاره مى‌شود:

1.  سلطه جو و پرتوقع مى‌شود. وقتى کودک احساس کرد که پدر و مادر در حد پرستش، او را دوست داشته و بدون چون و چرا تسلیم خواسته هایش هستند، توقعات او توسعه پیدا مى کند، مى‌خواهد و دستور مى‌دهد. پدر و مادر هم براى اینکه عزیز کرده آنان آزرده نشود، خواسته هایش را برآورده مى‌سازند. چنین کودکى رفته رفته به صورت یک حاکم دیکتاتور درمى‌آید. وقتى هم وارد اجتماع شد، از مردم توقع دارد که همانند پدر و مادر او را دوست بدارند و خواسته‌هایش را برآورده سازند. در صورتى که مردم نه چنین آدم لوسى را دوست دارند، نه نسبت به برآوردن خواسته هایش خود را ملزم مى‌دانند. در نتیجه، این عزیز بى‌جهت، از مردم رنجیده مى‌شود، احساس حقارت کرده و گوشه گیر مى‌شود.

آدم هاى لوس و نازپرورده در زندگى زناشویى نیز غالبا با شکست مواجه مى‌شوند. پسر لوس وقتى زن گرفت، از همسر خود انتظار دارد که همانند مادر بلکه بیشتر از او پذیرایى و پرستارى کند و دستورهایش را بدون چون و چرا اجرا نماید. متاسفانه اکثر خانم ها حاضر نیستند در برابر فرماندهى هاى مستبدانه شوهر تسلیم محض باشند، بدین جهت اختلافات داخلى و کشمکش ها شروع مى‌شود و زندگى را به تباهى مى‌کشد.

یک دختر لوس و نازپرورده نیز وقتى به خانه شوهر مى‌رود، از او توقع دارد که همانند مادر و پدر از او پذیرایى کرده و به خواسته هایش توجه نماید و بدون چون و چرا تسلیم باشد. در صورتى که اغلب مردها این لوس گرى ها را دوست ندارند و تسلیم بلندپروازى‌ها و توقعات چنین خانمى نمی‌شوند. در اینجا نیز قهر و دعوا و کشمکش شروع خواهد شد؛ یا کار به طلاق مى‌کشد یا ناچارند تا پایان عمر با تلخ کامى زندگانى کنند.

2.  نازپرورده ها غالبا روحى ضعیف و ناتوان و زودرنج دارند. به نفس خویش اعتماد نداشته و جرات ندارند به کارهاى مهم دست بزنند. در حل مشکلات زندگى به جاى اینکه به خدا و نفس خویش اعتماد نموده و خود وارد عمل شوند، به کمک دیگران چشم طمع دارند، در برابر حوادث سهمگین و دشوار زندگى خود را ناتوان دیده و عقب نشینى مى‌کنند.

3.  آدم هاى لوس و نازپرورده غالبا خودپسند و از خودراضى خواهند بود. آنقدر از پدر و مادر نوازش و تعریف و تمجید دیده اند که براى خودشان شخصیت و مقامى رؤیایى و مصنوعى تصور مى‌کنند. عیوب خود را اصلا نمی‌بینند و چه بسا آنها را کمال مى‌پندارند. خودپسندى یکى از عیوب بزرگ اخلاقى و یک بیمارى زیانبار روانى است. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: خودپسندى بدترین امور است.۴ و نیز فرمود: هرکس که از خود راضى باشد عیوبى در او پدید مى‌آید.۵

آدم لوس از دیگران توقع دارد که شخصیت کاذب او را بپذیرند و از او ستایش کنند، درنتیجه، افراد چاپلوس و تملق گو در اطراف او جمع مى‌شوند. خودپسندان نه تنها نمی‌توانند محبت دیگران را به سوى خویش جلب نمایند، بلکه همواره منفور دیگران خواهند بود. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: هرکس که از خود راضى باشد خشم گیرندگان بر او بسیار خواهد شد.۶

4.  کودکانى که بیش از حد مورد نوازش پدر و مادر قرار گرفته و خواسته هایشان بدون چون و چرا پذیرفته مى‌شود، به تدریج به زورگویى و سلطه جویى عادت مى‌کنند و بر پدر و مادر کاملا تسلط مى‌یابند. وقتى هم بزرگ شدند پدر و مادر را رها نمی‌سازند و پیوسته توقع کمک دارند. آن قدر قهر و دعوا مى‌کنند تا از پدر و مادر باج گرفته و به هدف خود نائل گردند.

5. افراط در محبت، به تربیت صحیح کودک نیز لطمه وارد مى‌سازد. افراط در محبت، یک امر زیانبارى است که باید جدا از آن اجتناب نمود. اگر فرزند شما بى‌جهت گریه یا قهر مى‌کند یا سرش را به دیوار مى‌کوبد و مى‌خواهد با زورگویى به خواسته هایش برسد، اعتنا نکنید، بگذارید بفهمد که با گریه و قهر کردن او دنیا خراب نمی‌شود. قدرى صبر کنید، آرام خواهد شد. اگر کودک شما به زمین افتاد، لازم نیست او را از زمین بردارید و نوازش کنید یا به زمین ناسزا بگویید. بگذارید خودش برخیزد. آن وقت او رانصیحت کنید که مواظب باشد به زمین نیفتد. اگر سرکودک به دیوار خورد، نوازش لازم ندارد، اعتنا نکنید خودش آرام مى شود.

اگر فرزند کوچک شما مریض شد، در صورت لزوم، او را به مطب پزشک یا بیمارستان ببرید. از تهیه دوا و غذاى مناسب دریغ نکنید، خوب از او پرستارى کنید، لیکن از بیمارى او سراسیمه نشوید، و آن را یک حادثه غیر عادى تلقى نکنید. بلکه به طور عادى به کارهاى روزمره خود ادامه دهید. خواب و خوراک و کار شما به طور معمول ادامه پیدا کند، لیکن در همه حال مراقب فرزند بیمار خود باشید.

این درست نیست که وقتى کودک مریض شد پدر و مادر دست ازکار و زندگى و خوراک خود کشیده و با اندوه فراوان و چشم گریان کنار بسترش بنشینند و گاه و بیگاه صورت تبدارش را ببوسند و اظهار تاسف نمایند. این قبیل کارها در تسریع بهبود کودک تاثیرى ندارد اما او را لوس بار مى‌آورد. فکر مى‌کند که بیمارى او یک حادثه فوق العاده است که زندگى پدر و مادر را فلج کرده است. در عین حال کودک بیمار باید مطمئن باشد که شما شدیدا او را دوست دارید و در دارو و درمان و پرستارى او کوتاهى نمی‌کنید.


نقش بازى در تربیت

 بازى براى کودک یک نیاز طبیعى است که در سال هاى پیش از دبستان بزرگ ترین وسیله سرگرمى او محسوب مى‌شود. بعد از آن به تدریج رو به کاهش مى‌گذارد و کارهاى اساسى تر جاى آن را مى‌گیرد، اما به هر حال تا آخر عمر ادامه دارد. کودک براى بازى کردن دلیل ندارد و نمی‌داند چرا بازى مى‌کند، اما نمی‌تواند که بازى نکند. اسلام نیز به این نیاز طبیعى توجه داشته و دستور مى‌دهد که کودک را تا هفت سال آزاد بگذارید تا بازى کند. حضرت صادق(ع) فرمود: بچه را تا هفت سال آزاد بگذارید تا بازى کند.۷ روایت شده: رسول خدا(ص) از جایى عبور مى‌کرد، دید کودکان مشغول خاک بازى هستند بعضى از اصحاب خواستند آنها را از بازى کردن نهى کنند، پیغمبر فرمود: بگذارید بازى کنند، خاک پرورشگاه کودکان است.۸

شاید اولیا و مربیان، بازى را بیش از یک سرگرمى ندانند ولى چنین نیست. بلکه از نظر کودک یک امر جدى اى بوده که منافع بسیار مهمى را دربردارد. بازى کودک با کار بزرگترها تفاوت فاحشى ندارد. در ضمن همین بازیهاست که استعدادهاى طبیعى کودک پرورش یافته و اخلاق و رفتار اجتماعى و انفرادى او شکل مى گیرد و براى زندگى آینده آماده مى‌گردد. به وسیله بازى با اشیا و اشخاص خارج، ارتباط برقرار مى‌سازد، هوش و قواى عقلى خود را به کار مى‌گیرد، آزمایش مى‌کند و تجربه و درس زندگى مى‌آموزد، نیروى تخیل و خلاقیت خود را پرورش مى‌دهد.

بازى براى کودک یک کار جدى و یک ورزش طبیعى است، انرژى هاى زاید را به مصرف مى رساند و عضلات او راتقویت مى‌کند، به همین وسیله با انسانهاى دیگر ارتباط برقرار مى‌سازد و روح تعاون و همکارى و مسئولیت پذیرى و سازش اجتماعى در او پرورش مى یابد.کودک به وسیله بازىهاى دسته جمعى، نحوه هم زیستى مسالمت آمیز، همکارى و تعاون بادیگران، رعایت حقوق آنان، رعایت نظم و قانون، دفاع از حقوق مشروع خود، تسلیم در برابر مسئولیتهاى دیگران و به طور کلى زندگى اجتماعى را فرا مى‌گیرد. ویلیام استرن مى‌نویسد: بازى، یک غریزه براى رشد و نمو استعدادها بوده یا تمرین مقدماتى براى اعمال آتى مى‌باشد.۹

آلکسى ماکسیموویچ گورکى مى‌نویسد: بازى، راه کودکان به سوى جهان ادراک است؛ راهى که در آن زندگى مى‌کنند و راهى که در آن عوض مى‌شوند. کودکى که بازى مى‌کند نیاز به جست و خیزش را تامین مى‌کند، خود با خصوصیات اشیا آشنا مى‌شود. بازى به کودک کمک مى‌کند که آداب معاشرت را فرا گیرد. کودک در بازى آنچه را که دیده است وآنچه را که مى‌داند، منعکس مى‌کند و این، احساس او را عمیق تر مى‌سازد و تصورات او را دقیق تر مى‌کند. کودکان خانه مى‌سازند، کارخانه درست مى‌کنند، قطب شمال مى‌روند، به فضا مى‌روند، از مرزها دفاع مى‌کنند، کمباین و قطار مى‌رانند.

آنتوان سمیونوویچ ماکارنکو مربى برجسته شوروى مى‌گوید: کودک در بازى هر طور باشد وقتى بزرگ شد در کارها هم همان گونه خواهد شد، زیرا در هر بازى خوب، قبل از هر چیز، کوشش کار و کوشش فکر وجود دارد. بازى خوب شبیه کار خوب است. در بازى، آشکارا احساسات و آرزوهاى کودک ظاهر مى‌شود. به کودکانى که بازى مى کنند بنگرید، ببینید چگونه در نقشى که براى خود انتخاب کرده اند واقعى هستند.

احساسات کودکان در بازى احساسات واقعى و اصیل است و بزرگترها نباید هیچ وقت به آنها بى‌اعتنا باشند.۱۰ ویلیام مکدوگال مى‌نویسد: بازى عبارت است از: تمایل موجود زنده براى رسیده کردن غرایز، قبل از اینکه آن غرایز میدان عمل پیدا کنند.۱۱ بنابراین اولیا و مربیان کودک نمی‌توانند و نباید نسبت به بازى‌هاى کودکان بى تفاوت باشند.

نظارت اولیا و مربیان بر بازى

باید به کودک آزادى داد تا بر طبق دلخواه بازى کند، نباید در کار او به طور مستقیم دخالت نمود، بلکه باید به او فرصت داد تا فکر و هوش خود را به کار گیرد و از اسباب بازىها استفاده نماید و اگر مشکلى برایش به وجود آمد، خودش در حل آن جدیت کند. اما یک مربى آگاه و دلسوز نمی‌تواند نسبت به بازى کودک به طور کلى بى تفاوت باشد، بلکه باید به طور غیر مستقیم بر آن نظارت داشته باشد و در موارد لازم او را راهنمایى کند. مربى خوب مى‌تواند بازى هاى کودک را هدف دار، مطبوع و آموزنده سازد. مثلا اگر کودک با قطار یا ماشین بازى مى‌کند، مى‌تواند از او بپرسد که از قطار و ماشین چه استفاده اى مى‌شود؟ کودک بعد از تامل جواب مى‌دهد: مسافر و بار حمل مى کند. بعد از آن خود کودک به فکر مى‌افتد که با ماشین خود بار و مسافر حمل کند.

اگر کودک با عروسک بازى مى‌کند، مى‌تواند سؤال کند: عروسک تو چه چیزى لازم دارد؟ بعد از تامل جواب مى‌دهد: لباس مى‌خواهد. آنگاه مقدارى پارچه و یک قیچى در اختیارش قرار مى‌دهد تا برایش لباس تهیه کند. آنگاه خواهید دید که برایش لباس مى‌دوزد، بر تنش مى‌پوشاند،لباس هایش را تعویض مى‌کند، مى‌شوید، اتو مى‌زند، به او غذا مى‌دهد، دست و صورتش را مى‌شوید، مى‌خواباند، بیدارش مى‌کند، به مهمانى مى‌برد، با او حرف مى زند، نوازشش مى‌کند، تشویق و توبیخ مى‌نماید و به طور کلى آنچه را از مادر یا دیگران یاد گرفته، درباره اش انجام مى‌دهد.

اگر یکى از اسباب بازى ها معیوب شد، یا کودک در بازى با اشکالى مواجه شد، مربى باید کودک را راهنمایى و کمک کند تا اسباب بازى را تعمیر نماید. با چنین برخوردى کودک به نفس خود اعتماد پیدا مى‌کند و روح سازندگى و خلاقیت در او پرورش مى‌یابد. به هر حال، نظارت و راهنمایى هاى مربى، در بهتر بازى کردن کودک و نتیجه گرفتن بیشتر از آن، مى‌تواند نقش بسیار مهمى را ایفا نماید.

اما در این مورد بهتر است مربى، خود را تنزل دهد و در سطح یک هم بازى آگاه تر ظاهر سازد، نه به صورت یک فرد بزرگ و آگاه که با کودک سنخیتى ندارد. به عبارت روشن تر: با کودک بازى کند و در ضمن بازى به او چیز یاد دهد، که این موضوع براى کودک بسیار جالب بوده و از علائم صفا و محبت به شمار مى‌رود. به همین جهت در احادیث چنین آمده که هرکس با کودک سروکار دارد، باید برایش کودکى کند.پیامبر اکرم(ص) فرمود: هرکس کودکى نزد او هست باید برایش کودکى کند.۱۲

جابر مى‌گوید: دیدم رسول خدا با دست و پا راه مى‌رفت در حالى که حسن و حسین بر پشتش سوار بودند و مى‌فرمود: شتر شما بهترین شترها و شما بهترین سوار هستید.۱۳

مربى باید مراقب اسباب بازى ها باشد، به کودک هم سفارش کند که در حفظ و نگهدارى آنها کوشش کند و چنانچه یکى از آنها خراب شد کودک را در تعمیر آن راهنمایى کند. سفارش کند براى هریک از اسباب بازى ها جایگاه مناسبى را پیش بینى نماید و بعد از ختم بازى هریک را درجایگاه مخصوص خودش بگذارد. این درست نیست که اسباب بازى‌ها بى‌حساب روى هم ریخته شوند. چون کودک از همین زمان با بى‌نظمى عادت مى‌کند. مربیان در بازى هاى دسته جمعى کودکان نیز باید تا حد امکان دقت و مراقبت نمایند. در موارد لزوم آنها را راهنمایى کرده و اگر اختلافى در بینشان به وجود آمد، با رعایت عدالت کامل، در حل اختلاف به آنها کمک کنند. مراقب هم بازى هاى آنها باشند تا به انحراف کشیده نشوند.

پی نوشتها:

1. تاریخ یعقوبى، ج ۲ ص ۳۲۰: قال محمد بن علی(علیه السلام):«شرالآبا من دعاه البر الى الافراط، و شرالابنا من دعاه التقصیر الى العقوق.»

2. غررالحکم، فصل ۷۷، شماره ۶۲۴:«من کلف بالادب قلت مساویه»

3. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۶۴: «ان ابی نظر الى رجل و معه ابنه یمشی و الابن متکئ على ذراع الاب، قال فما کلمه ابی مقتا له حتى فارق الدنیا»

4. غررالحکم، فصل ۴۱، شماره ۵۱: «شرالامور الرضا عن النفس»

5. همان، فصل ۷۱، شماره ۱۱۵۸: «من رضی عن نفسه ظهرت علیه المعایب»

6. همان، شماره ۸۳۹: «من رضی عن نفسه کثر الساخط علیه.»

7. وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۹۳: «دع ابنک یلعب سبع سنین.»

8. مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۵۹: مر رسول الله(صلى الله علیه وآله) على صبیان و هم یلعبون بالتراب، فنها هم بعض اصحاب النبی فقال:«دعهم، فان التراب ربیع الصبیان.»

9. دکتر جلالى، روانشناسى کودک، ص ۳۳۱٫

10. روانشناسى تجربى کودک، ترجمه محمد تقى زاد، ص ۱۳۰٫

11. دکتر جلالى، همان، ص ۳۲۲٫

12. وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۱۳: «من کان عنده صبى فلیتصاب.»

13. بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۲۸۵: عن جابر قال:دخلت على النبی(صلى الله علیه وآله) و الحسن و الحسین على ظهره، و هو یجثولهما و یقول:«نعم الجمل جملکما، و نعم العدلان انتما.»

بخش دوم و پایانی

درست است که کودک نیاز به بازى‌‏‌ دارد و باید تا مدتها بازى‌‏‌ کند، لیکن نه براى‌‏‌ همیشه و تا آخر عمر، بلکه تا مدتى‌‏‌ محدود. مربى‌‏‌ خوب و آگاه، دوران موقت بازى‌‏‌ را طورى‌‏‌ تنظیم مى‌‏‌کند که در دوران نوجوانى‌‏‌ و جوانى‌‏‌ به‏تدریج کمتر شود و کارهاى‌‏‌ جدى‌‏‌تر جایگزین آن گردد. این درست نیست که خوى‌‏‌ بازیگرى‌‏‌ بر کودک غلبه نماید و اکثر اوقات او را فرا گیرد و تا آخر عمر، شغل رسمى‌‏‌ او بازیگرى‌‏‌ باشد. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «کسى‌‏‌ که شیفته بازى‌‏‌ و سرگرم لهو و طرب باشد، سعادتمند نخواهد شد.»۱

راسل در این‏باره مى‌‏‌نویسد: «عقیده مبنى‌‏‌ بر اینکه مقیاس قیمت فرد، سوابق ورزشى‌‏‌ اوست، نشانه عجز عمومى‌‏‌ ماست که نمى‌‏‌توانیم درک کنیم براى‌‏‌ احاطه یافتن به دنیاى‌‏‌ تازه‏ پیچیده و درهم، محتاج معرفت و تفکر هستیم.»۲ مربى‌‏‌ باید دوران بازى‌‏‌ کودک را دوران کارآموزى‌‏‌ موقت کودکانه و مقدمه‏اى‌‏‌ براى‌‏‌ اشتغال به کارهاى‌‏‌ جدى‌‏‌تر بداند و مراقب باشد که بازى‌‏‌، یگانه محرک کودک قرار نگیرد و او را از هدفهاى‌‏‌ اجتماعى‌‏‌ منحرف نسازد.

دوران بازى‌‏‌ دوران آمادگى‌‏‌ و انتقال است، نه توقف. کودک و نوجوان و جوان باید بدانند که انجام مسئولیت و کار، بر همه چیز تقدم دارد و مجاز نیستند به خاطر بازى‌‏‌، آن را ترک یا سهل‏انگارى‌‏‌ کنند. غلبه خوى‌‏‌ بازیگرى‌‏‌، زیانهاى‌‏‌ بزرگى‌‏‌ را به دنبال دارد. گاهى‌‏‌ با اشخاصى‌‏‌ برخورد مى‌‏‌کنیم که مدتهاست سنین نوجوانى‌‏‌ را پشت سر گذاشته‏اند، ولى‌‏‌ هنوز هم به بازى‌‏‌ بیشتر علاقه دارند تا کار. به‏ خاطر یک محفل دوستانه و تماشاى‌‏‌ یک فیلم جالب کار و زندگى‌‏‌ را ترک و مسئولیتهاى‌‏‌ خود را فراموش مى‌‏‌کنند.

ژان شاتو مى‌‏‌نویسد: «کودک مثل بزرگسالان متوجه فعالیتهاى‌‏‌ دشوار است، نه مطبوع٫ نیازمند آن است که کمکش کنند، او را از بازى‌‏‌ بیرون کشند، این کار از خودش ساخته نیست؛ اما خودش خواهان آن است. این سرآغاز اراده وى‌‏‌ و همچون بذر آن است. پس به هیچ‏وجه نباید ازاینکه مورد بى‌‏‌مهرى‌‏‌ او قرار گیریم، بیمى‌‏‌ به‏خود راه دهیم و حتى‌‏‌ باید از اینکه مطبوع طبعش واقع شده‏ایم، ترسان باشیم؛ زیرا کودک در اعماق قلب خود از سرگرم‌کنندگانى‌‏‌ که مى‌‏‌خواهند خود راهمسطح وى‌‏‌ جلوه دهند، بیزار است.»۳

انواع بازیها و اهداف آنها

روان‌شناسان در انگیزه‏هاى‌‏‌ کودک در بازى‌‏‌، و انواع بازى‌‏‌ و اسباب بازیها، تحقیقات مفصل و ارزنده‏اى‌‏‌ دارند که مطالبى‌‏‌ را به طور اجمال تذکر مى‌‏‌دهیم. بازى‌‏‌ کودک را یک امر بیهوده و سرگرمى صرف نگیرید، بلکه یک امر جدى‌‏‌ و قابل استفاده بدانید. سعى‌‏‌ کنید از این وسیله ارزشمند، براى‌‏‌ پرورش استعدادهاى‌‏‌ جسمانى‌‏‌ و روانى‌‏‌ او حداکثر استفاده را بنمایید.

انواع بازیها

بازیها را به انواع مختلفى‌‏‌ مى‌‏‌توان تقسیم کرد که همه آنها لازم بوده و نیازهاى‌‏‌ گوناگون انسان را تأمین مى‌‏‌کنند:

1. بازیهاى‌‏‌ ورزشى: بازیهاى‌‏‌ ورزشى‌‏‌ و تقویت عضلات مانند دست و پا زدن، سینه خیز و با دست و پا راه رفتن، دویدن جست و خیز کردن، پریدن، دوچرخه‌سوارى‌‏‌، اسب سوارى‌‏‌، پیاده‏روى‌‏‌ و دیگر بازیهاى‌‏‌ حرکتى‌‏‌ است. در این نوع بازى‌‏‌ انرژیهاى‌‏‌ زاید کودک به مصرف مى‌‏‌رسد و عضلاتش تقویت شده و در تأمین سلامت او تأثیر دارند.

2. بازیهاى‌‏‌ فکرى‌‏‌؛ مانند بازى‌‏‌ با اعداد، بازى‌‏‌ با حروف، بازى‌‏‌ با کلمات، بازى‌‏‌ با اسما، مسابقات هوش، بازى‌‏‌ با شطرنج و دیگر بازیهاى‌‏‌ فکرى‌‏‌ است. این نوع بازیها هوش کودک را پرورش مى‌‏‌دهد و همه کودکان، چه دختر چه پسر، بدانها نیاز دارند. این درست نیست که بازیهاى‌‏‌ فکرى‌‏‌ مخصوص پسران باشد و دختران تنها عروسک‌بازى‌‏‌ کنند. اسباب بازى‌‏‌ فکرى‌‏‌ براى‌‏‌ دختران نیز باید تهیه شود.

3. بازیهاى‌‏‌ اجتماعى: کودک تا مدتى‌‏‌ به طور انفرادى‌‏‌ بازى‌‏‌ مى‌‏‌کند و با اسباب بازیهاى‌‏‌ خود سرگرم و خشنود است؛ اما به تدریج به بازى‌‏‌ کردن با دیگران تمایل پیدا مى‌‏‌کند. دوست دارد با فرد یا افراد همسن خود بازى‌‏‌ کند. کودک در این زمان نیاز به همبازى‌‏‌ دارد، پدر و مادر باید سعى‌‏‌ کنند براى‌‏‌ او همبازى‌‏‌ مناسبى‌‏‌ پیدا کنند. اگر در منزل کودکان متعدد زندگى‌‏‌ مى‌‏‌کنند، چه بهتر وگرنه از کودکان همسایه یا خویشان یا همکلاسها براى‌‏‌ بازى‌‏‌ دعوت مى‌‏‌نمایند.

بازیهاى‌‏‌ دسته‏جمعى‌‏‌ براى‌‏‌ اطفال از ۵ سال به بالا یک نیاز طبیعى‌‏‌ و بسیار جالب و لذت‌بخش است و منافع فراوانى‌‏‌ را در بر دارد. در ضمن همین بازیهاست که با مقررات اجتماعى‌‏‌ آشنا مى‌‏‌شوند و تعاون، رعایت مقررات اجتماعى‌‏‌ و حقوق دیگران، تقسیم کار و اشتراک در عمل، مسئولیت‏پذیرى‌‏‌، وظیفه‏شناسى‌‏‌ و صبر و پایدارى‌‏‌ براى‌‏‌ رسیدن به هدف را فرا مى‌‏‌گیرند.

کودک در ضمن بازیهاى‌‏‌ دسته‏جمعى‌‏‌ این مطلب را مى‌‏‌فهمد که اگر بخواهد در بازى‌‏‌ گروهى‌‏‌، به عنوان یک عضو پذیرفته شود باید مقررات بازى‌‏‌ را رعایت کرده و وظیفه‌شناس، با انصاف، درست‏کار و راست‏گو باشد. در ضمن همین‏ بازیها قدرت، کاردانى‌‏‌ و لیاقت خود را به اثبات رسانده و شخصیت خود را پرورش مى‌‏‌دهد و به نفس خویش نیز اعتماد پیدا مى‌‏‌کند. بنابراین بازیهاى‌‏‌ دسته‏جمعى‌‏‌ براى‌‏‌ کودک به عنوان یک ضرورت محسوب مى‌‏‌شود و نباید از این نیاز طبیعى‌‏‌ محروم گردد؛ زیرا ممکن است عوارض اخلاقى‌‏‌ و روانى‌‏‌ غیر مطلوبى‌‏‌ را به دنبال داشته باشد.

4. بازیهاى‌‏‌ حرفه‏اى‌‏‌ و فنى: این نوع بازى مانند: خانه سازى‌‏‌، نجارى‌‏‌، آهنگرى‌‏‌، قالیبافى‌‏‌، طباخى‌‏‌، خیاطى‌‏‌، گلدوزى‌‏‌، نقاشى‌‏‌، کشاورزى‌‏‌، درختکارى‌‏‌، حمل و نقل مسافر و بار و امثال آن است. در این قبیل بازیها کودک از بزرگترها تقلید کرده و خودش را همانند یک کارگر ماهر در صحنه ظاهر مى‌‏‌سازد: مصالح و ابزار را به کار مى‌‏‌گیرد، مى‌‏‌سازد، تکمیل مى‌‏‌کند، خراب مى‌‏‌کند و عیبش را برطرف مى‌‏‌سازد. رانندگى‌‏‌ و حمل و نقل مى‌‏‌کند، تراکتور مى‌‏‌راند و شخم‏زدن زمین را یادگرفته با خاک و شن مزرعه مى‌‏‌سازد، درختکارى‌‏‌ مى‌‏‌کند، آبیارى‌‏‌ مى‌‏‌نماید و از باغ و زمین محصول برمى‌‏‌دارد.

یک دختر بچه از مادرش تقلید مى‌‏‌کند و عین کارهاى‌‏‌ او را انجام مى‌‏‌دهد. جایى‌‏‌ را به عنوان خانه خود فرض مى‌‏‌کند. جارو مى‌‏‌زند و تمیز مى‌‏‌کند. غذا مى‌‏‌پزد، سفره مى‌‏‌اندازد، از مهمانها پذیرایى‌‏‌ مى‌‏‌نماید، سفره را جمع مى‌‏‌کند، ظرفها را مى‌‏‌شوید، به عروسک خود لباس مى‌‏‌پوشد، او را حمام مى‌‏‌برد، به او غذا مى‌‏‌دهد، خوابش مى‌‏‌کند و نوازشش مى‌‏‌نماید.

همه این کارها گرچه به نظر بزرگترها بازى‌‏‌ محسوب مى‌‏‌شود، لیکن در نظر کودک یک امر جدى‌‏‌ به شمار مى‌‏‌رود و به همین وسیله روح سازندگى‌‏‌ و خلاقیت‏ در اوتقویت مى‌‏‌شود و به کار علاقه‏مند مى‌‏‌گردد. بازیهاى‌‏‌ فنى‌‏‌ از بهترین بازیها محسوب مى‌‏‌شوند که باید مورد تشویق والدین قرار گیرد. خوشبختانه در بین اسباب بازیهایى‌‏‌ که در بازار بفروش مى‌‏‌رسد ابزار کار نیز وجود دارد؛ مانند: وسایل نجارى‌‏‌، آهنگرى‌‏‌، طباخى‌‏‌، خانه سازى‌‏‌، خیاطى‌‏‌، گلدوزى‌‏‌، خانه دارى‌‏‌، تراکتور، ماشینهاى‌‏‌ مسافربرى‌‏‌ و حمل و نقل و امثال اینها.

پدران و مادران مى‌‏‌توانند از این قبیل اسباب بازیها تهیه نمایند به علاوه گاهى‌‏‌ کودکان از نیروى‌‏‌ تخیل استفاده مى‌‏‌نمایند، از اشیایى‌‏‌ که در دسترس دارند، حتى‌‏‌ اسباب و ابزار کار را، خود مى‌‏‌سازند و اگر در این مورد با مشکلى‌‏‌ برخورد نمودند، باید کمک و راهنمایى‌‏‌ شوند. اولیا و مربیان نیز مى‌‏‌بایست آنها را تشویق و راهنمایى‌‏‌ کنند.

5. بازیهاى‌‏‌ خیالى: کودک گاهى‌‏‌ از نیروى‌‏‌ تخیل خود استفاده مى‌‏‌کند و به خود یا افراد و حتى‌‏‌ اشیاى‌‏‌ دیگر شخصیت خاصى‌‏‌ مى‌‏‌دهد. خودش را در جایگاه یک معلم واقعى‌‏‌ و چند کودک دیگر و گاهى‌‏‌ چند شى‌‏‌ء بى‌‏‌جان را در جایگاه شاگرد تصور مى‌‏‌کند و در چنین جایگاهى‌‏‌ تدریس مى‌‏‌کند، نمره مى‌‏‌دهد، تشویق و تنبیه مى‌‏‌نماید. گاهى‌‏‌ خلبان مى‌‏‌شود و یک هواپیماى‌‏‌ خیالى‌‏‌ را به پرواز درمى‌‏‌آورد. گاه پزشک مى‌‏‌شود و بیماران خیالى‌‏‌ را معالجه مى‌‏‌کند، نسخه مى‌‏‌نویسد، آمپول مى‌‏‌زند، عمل جراحى‌‏‌ انجام مى‌‏‌دهد. گاهى‌‏‌ سرباز مى‌‏‌شود و با دشمنان خیالى‌‏‌ مى‌‏‌جنگد، سنگر مى‌‏‌سازد، تیراندازى‌‏‌ مى‌‏‌کند، اسیر مى‌‏‌گیرد و بر دشمن حمله مى‌‏‌کند. گاهى‌‏‌ یک دختر بچه نقش کامل مادر را ایفا مى‌‏‌کند و تمام رفتار مادر را نسبت به عروسک خود انجام مى‌‏‌دهد. به او غذا مى‌‏‌دهد، جایزه‏اش مى‌‏‌دهد، تنبیه و توبیخش مى‌‏‌کند و دهها نوع دیگر از این بازیهاى‌‏‌ خیالى‌‏‌ که در بین کودکان، چه به صورت فردى‌‏‌ یا دسته‏جمعى‌‏‌، دیده مى‌‏‌شود.

این نوع بازیها نیز مفید و براى‌‏‌ کودک ضرورت دارد. به همین وسیله افکار و عواطف درونى‌‏‌ خود را اظهار نموده و نیروى‌‏‌ تخیل خود را پرورش مى‌‏‌دهد. مربیان عاقل و باهوش اگر بازیهاى‌‏‌ کودک را مورد دقت قرار دهند، مى‌‏‌توانند به تمایلات و خواسته‏هاى‌‏‌ درونى‌‏‌ او پى‌‏‌ برده و استعدادهایش را کشف کنند و احیاناً اشتباهات رفتارى‌‏‌ خود را نسبت به او دریابند.

6. بازیهاى‌‏‌ رقابتى‌‏‌ و انواع آن: مراد ‌‏‌ بازیهایى‌‏‌ است که به صورت گروهى‌‏‌ و به منظور رقابت و غلبه انجام مى‌‏‌گیرد و غالب و مغلوب دارند. این نوع بازى‌‏‌ نیز به انواعى‌‏‌ تقسیم مى‌‏‌شود:

نوع اول: بازیهایى‌‏‌ که برد و باخت دارد؛ مانند: قماربازى‌‏‌، تیله‏بازى‌‏‌، سنگ‏بازى‌‏‌، گردوبازى‌‏‌، شیر یا خط و هر بازى‌‏‌ دیگرى‌‏‌ که شخص برنده و غالب وجه نقد یا جنسى‌‏‌ را از شخص مغلوب مى‌‏‌گیرد. این قبیل بازیها را اسلام حرام مى‌‏‌داند و از آنها نهى‌‏‌ مى‌‏‌کند. پدر و مادر باید از کودک خود مراقبت نمایند، مبادابه این بازیها آلوده شود و در صورت مشاهده، جداً او را بازدارند.

نوع دوم: بازیهاى‌‏‌ هوشى‌‏‌؛ مانند مسابقات هوش که چندین نفر در آن شرکت مى‌‏‌نمایند و به برندگان جایزه داده مى‌‏‌شود. در این قبیل بازیها که به صورت دسته‏جمعى‌‏‌ و با رقابت انجام مى‌‏‌گیرد، برنده‏ وجود دارد لیکن جایزه مى‌‏‌گیرد، نه اینکه چیزى‌‏‌ از طرف‏هاى‌‏‌ دیگر بازى‌‏‌ بگیرد؛ بنابراین، این نوع بازیها حرام نیستند و علاوه بر سرگرمى‌‏‌، موجب تقویت هوش نیز مى‌‏‌شوند.

نوع سوم: بازیهاى‌‏‌ تعاونى‌‏‌. در این بازیها که به صورت دسته‏جمعى‌‏‌ و رقابت انجام مى‌‏‌گیرد، افراد شرکت کننده به گروههاى‌‏‌ مختلف تقسیم مى‌‏‌شوند و در بین گروهها در انجام کارى‌‏‌ رقابت به وجود مى‌‏‌آید. در بین افراد هر گروهى‌‏‌ نیز تعاون و همکارى‌‏‌ شدیدى‌‏‌، براى‌‏‌ پیروز نمودن گروه خود حاصل مى‌‏‌شود، لیکن رقابت گروهها براى‌‏‌ هجوم و غلبه بر رقیب نیست، بلکه به منظور هرچه بهتر انجام دادن یک کار اجتماعى‌‏‌ و عام‏المنفعه خواهد بود. این قبیل بازیها روح تعاون و همکارى‌‏‌ را در افراد تقویت کرده و آنها را براى‌‏‌ اشتراک مساعى‌‏‌ در انجام کارهاى‌‏‌ اجتماعى‌‏‌ آماده مى‌‏‌سازد.

نوع چهارم: بازیهاى‌‏‌ ورزشى مانند: مسابقات دو و میدانى‌‏‌، اسب سوارى‌‏‌، دوچرخه سوارى‌‏‌، پرش و امثال آن. این قبیل بازیها به صورت رقابت انجام مى‌‏‌گیرد و غالب و مغلوب دارند، گاهى‌‏‌ هم جایزه‏اى‌‏‌ وجود دارد. بازیهاى‌‏‌ خوبى‌‏‌ است، علاوه بر سرگرمى‌‏‌ موجب تقویت عضلات و تأمین سلامت بدن مى‌‏‌شوند.

نوع پنجم: بازیهاى‌‏‌ تهاجمى مانند: کشتى‌‏‌، مشت زنى‌‏‌، کاراته، فوتبال، والیبال، بسکتبال. این قبیل بازیها نیز به صورت جمعى‌‏‌ و با رقابت انجام مى‌‏‌گیرند و از ورزشهاى‌‏‌ معمول و متعارف محسوب مى‌‏‌شوند. مخصوصاً فوتبال و والیبال که از بازیهاى‌‏‌ بسیار شایع و متعارف کودکان و جوانان بوده و بسیار به آنها علاقه دارند و اوقات بیکارى‌‏‌ خود را غالباً بدان‏ها مى‌‏‌گذرانند.

این بازیهاى‌‏‌ ورزشى‌‏‌ گرچه از جهت ورزش و تقویت عضلات، سرگرمى‌‏‌ و تقویت گرایشهاى‌‏‌ اجتماعى‌‏‌ سودمند مى‌‏‌باشند؛ اما متأسفانه بى‌‏‌ضرر هم نیستند. این بازیها با همه فوایدى‌‏‌ که دارند این عیب بزرگ را نیز دارند که ‌‏‌ تهاجمى‌‏‌ و حمله‏اى‌‏‌ مى‌‏‌باشند و خوى‌‏‌ جنگ و ستیز و حمله و ربودن را در کودکان و جوانان پرورش مى‌‏‌دهند. کاش به جاى‌‏‌ آنها بازیهایى‌‏‌ معمول بود که روح تعاون و همکاریهاى‌‏‌ اجتماعى‌‏‌ و بشردوستى‌‏‌ را تقویت مى‌‏‌کرد.

راسل در این‏باره مى‌‏‌نویسد: «بشریت امروزه خیلى‌‏‌ بیش از سابق به پرورش فکر اقدامات تعاونى‌‏‌ که دشمن آن بیشتر طبیعت مادى‌‏‌ است احتیاج دارد، نه عملیات رقابت‏آمیز و تزاحمى‌‏‌ و همچشمى‌‏‌ که هر دو غالب و مغلوب آن بشر باشد.»۴ متأسفانه برخى‌‏‌ افراد نه تنها به ضرر اخلاقى‌‏‌ این قبیل بازیها توجه ندارند، بلکه دانسته یا ندانسته، بیش از حد این بازیها را ترویج مى‌‏‌کنند، به طورى‌‏‌که به صورت بهترین ورزشها و سرگرمى‌‏‌ها محسوب مى‌‏‌شوند. کاش اولیاى‌‏‌ آگاه و مسئولان آموزش و پرورش چاره‏اى‌‏‌ نوجوان مى‌‏‌جستند و به وسیله کارشناسان دلسوز، بازیهاى‌‏‌ سودمند و بى‌‏‌ضرر اجتماعى‌‏‌ را طرح و توجه نوجوانان و جوانان را به سوى‌‏‌ آنها جلب مى‌‏‌نمودند. ناگفته نماند که این نوع بازیها براى‌‏‌ سربازان در سربازخانه‏ها سودمند و مفید است.

اسباب بازیها و انواع آن‏

کودک با اسباب بازیهاى‌‏‌ مختلف و متنوع و یا با هرچیزى‌‏‌ که در اختیارش باشد بازى‌‏‌ مى‌‏‌کند، لیکن بازى‌‏‌ براى‌‏‌ کودک یک امر جدى‌‏‌ و آموزنده است؛ بنابراین انتخاب نوع بازى‌‏‌ و اسباب‏بازیها بسیار مهم و سرنوشت‌ساز خواهد بود. اسباب‏بازیها را به انواع مختلف مى‌‏‌توان تقسیم کرد:

دسته اول: اسباب بازیهاى‌‏‌ حرفه‏اى‌‏‌ و فنى‌‏‌؛ مانند: قطعات ساختمانى‌‏‌، تصویرهاى‌‏‌ بریده، وسایل خیاطى‌‏‌ و گلدوزى‌‏‌، وسایل طباخى و‌‏‌ غذاخورى‌‏‌، وسایل نجارى‌‏‌ و سیم‏کشى‌‏‌، ماشینهاى‌‏‌ کوچک ریسندگى‌‏‌ و بافندگى‌‏‌، اسباب و لوازم بنایى‌‏‌، اسباب‏بازیهاى‌‏‌ کشاورزى‌‏‌ و باغدارى‌‏‌، وسایل نقاشى‌‏‌. این قبیل اسباب‏بازیها را مى‌‏‌توان از بهترین اسباب‏بازیها معرفى‌‏‌ کرد؛ زیرا این قبیل بازیها یک نوع کار واقعى‌‏‌ است، اما کودکانه. کودک در ضمن این بازیها با حرفه‏ها و هنرها آشنا مى‌‏‌شود و به کار و تولید علاقه‏مند گشته وسازنده و خلاق پرورش مى‌‏‌یابد.

دسته دوم: اسباب‏بازیهاى‌‏‌ پرورش هوش، مانند: حروف مقطع الفبا، اعداد مقطع، کلمات بریده و پاسخ آنها، ماشینهاى‌‏‌ حساب، اشکال مقطع هندسى‌‏‌، مکعب‏ها، تصویرهاى‌‏‌ تقطیع شده. این قبیل اسباب‏بازیها نیز سودمند هستند؛ زیرا در این بازیها علاوه بر سرگرمى‌‏‌، هوش و قواى‌‏‌ عقلى‌‏‌ کودک نیز پرورش و تکامل مى‌‏‌یابد. و بر اثر تمرین، اطلاعات جدیدى‌‏‌ را فرا مى‌‏‌گیرند.

دسته سوم: اسباب بازیهاى‌‏‌ ورزشى، مانند: توپ، وسایل شنا، اسباب و لوازم ورزش. ورزش براى‌‏‌ کودک و جوان امر مفید و ضرورى‌‏‌ است و براى‌‏‌ تأمین سلامت و تقویت عضلات باید ورزش کند. بنابراین، اسباب و لوازم ورزش نیز بر طبق احتیاج باید برایش فراهم شود.

دسته چهارم: اسباب بازیهاى‌‏‌ نیمه آماده، مانند: عروسکهاى‌‏‌ بى‌‏‌لباس که کودک مى‌‏‌تواند براى‌‏‌ آنها لباس تهیه کند، ماشینهاى‌‏‌ باربرى‌‏‌ و مسافربرى‌‏‌ غیر برقى‌‏‌، که کودک با استمداد از نیروى‌‏‌ تخیل بر آنها بار ومسافر حمل مى‌‏‌کند و به وسیله نخ آنها را به این طرف و آن طرف مى‌‏‌کشد. این قبیل اسباب بازیها نیز مفیدند؛ زیرا کودک آنها را تکمیل مى‌‏‌کند و در اهداف خیالى‌‏‌ از آنها استفاده مى‌‏‌نماید.

دسته پنجم: اسباب‏بازیهاى‌‏‌ آماده و مکانیکى‌‏‌؛ مانند: انواع اتومبیل‏هاى‌‏‌ کوکى‌‏‌ و برقى‌‏‌، کشتى‌‏‌ها، هواپیماها، قطارها، انواع عروسکهاى‌‏‌ کامل و زیبا، اسبها و دیگر حیوانات، اسباب‌بازیهاى‌‏‌ جست و خیزکن و صدادار. انواع مختلف این اسباب بازیها در بازار فراوان است؛ مخصوصاً در کشورهاى‌‏‌ استعمارزده.

این قبیل اسباب بازیها گرچه براى‌‏‌ کودک جالب بوده و او را به سوى‌‏‌ مسائل پیچیده صنعتى‌‏‌ متوجه مى‌‏‌سازند، اما بدترین و کم‏فایده‏ترین اسباب‏بازیها هستند. کودک آنها را کوک مى‌‏‌کند و به کار مى‌‏‌اندازد. آنگاه تماشا مى‌‏‌کند و مى‌‏‌خندد و دیگر هیچ. چنین کودکى‌‏‌ به مصرفى‌‏‌ بودن و تماشاى‌‏‌ کار دیگران عادت مى‌‏‌کند، در فرداى‌‏‌ زندگى‌‏‌ هم‏چنین خواهد بود.

بازى‌‏‌ بدون فعالیت، بازى‌‏‌ بیهوده و بدى‌‏‌ است که کودک نباید اوقات خود را صرف آن نماید. البته با راهنمایى‌‏‌ مربى‌‏‌ همین بازیها نیز مى‌‏‌تواند هدفدار و آموزنده باشد.

دسته ششم: اسباب‏بازیهاى‌‏‌ اختراعى‌‏‌. کودکان براى‌‏‌ بازى‌‏‌ منتظر اسباب‏بازیهاى‌‏‌ از پیش‏ساخته و خریدارى‌‏‌ شده نمى‌‏‌شود، بلکه غالباً خود براى‌‏‌ ساختن اسباب بازى‌‏‌ دست به کار مى‌‏‌شوند. به وسیله اشیاى‌‏‌ متروکه مانند: پاکتهاى‌‏‌ خالى‌‏‌ شیر، مقوا، کاغذهاى‌‏‌ باطله، کاغذهاى‌‏‌ زرورق، مجلات باطله، جعبه‏ها و قوطى‌‏‌هاى‌‏‌ خالى‌‏‌، باترى‏‌هاى‌‏‌ برق، ظروف بیکاره منزل، اشیاى‌‏‌ موجود در خانه، چوب، سنگ، آجر، شن، خاک، آب، پارچه‏هاى‌‏‌ بریده و زاید و به طور کلى‌‏‌ با هرچیزى‌‏‌ که مناسب بود بازى‌‏‌ مى‌‏‌کنند و گاهى‌‏‌ اسباب بازى‌‏‌ مى‌‏‌سازند. اتفاقاً این اسباب‏بازیها، هم خوبند و هم بى‌‏‌خرج و هم‏متنوع٫ در صورتى‌‏‌ که کودک میل دارد با آنها بازى‌‏‌ کند، باید به او آزادى‌‏‌ داد و مزاحمش نشد. مگر بازى‌‏‌ با اشیایى‌‏‌ که احتمال ضرر و خطر دارد که باید از دسترس او خارج شوند.

حال اگر کودک با اشیاى‌‏‌ بى‌‏‌مصرف اسباب‏بازى‌‏‌ مى‌‏‌سازد، باید مورد تشویق مربیان قرار گیرد؛ زیرا روح سازندگى‌‏‌ و اختراع در او پرورش مى‌‏‌یابد. بهترین اسباب‏بازیها اشیایى‌‏‌ هستند که کودک آنها را بسازد، خراب کند، تعمیر و تکمیل نماید، تغییر شکل دهد، در رسیدن به اهداف خیالى‌‏‌ خود از آنها بهره بگیرد و بدین وسیله کارآموزى‌‏‌ کند و خود را براى‌‏‌ زندگى‌‏‌ آینده آماده سازد.

در پایان لازم به یادآورى‌‏‌ است که:

1.  تهیه اسباب‏بازیها باید هدفدار و بر طبق نیاز کودک، متنوع باشد.

2.  نباید خیلى‌‏‌ زیاد باشند که کودک سرگردان شود و نداند با کدام بازى‌‏‌ کند.

3.  اگر یکى‌‏‌ از اسباب‏بازیها خراب شد، فوراً آن را دور نریزید، بلکه کودک را راهنمایى‌‏‌ کنید تا در حد امکان آن را تعمیر کند.

4. لازم نیست اسباب‏بازیها لوکس و گران‏قیمت باشند، بلکه اسباب‏بازیهاى‌‏‌ ساده بهتر است؛ زیرا کودک مى‌‏‌تواند با آزادى‌‏‌ کامل آنها را خراب کند، تعمیر کند، در شکل آنها تصرف کند و بر طبق دلخواه، مورد استفاده قرار دهد.۵

پی‌نوشتها:

۱٫ غررالحکم، ص ۸۵۴ :«لایُفلحُ من و له باللعب، و استهتر باللهو و الطرب.»

۲ـ در تربیت، ص۱۲۲٫ ۳ـ مربیان بزرگ، ص ۳۴۲٫

۴ـ در تربیت، ص۱۲۱٫

۵ـ امینى‌‏‌، ابراهیم، اسلام و تعلیم و تربیت، بوستان کتاب ، قم، چاپ سوم: ۱۳۸۷٫

آیت الله ابراهیم امینی - روزنامه اطلاعات

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد