بخش نخست
بعضى از پدران و مادران چون بیش از حد به فرزندان خود علاقه دارند، بدى هاى آنان را اصلا درک نمیکنند و اگر احیانا عیبى در آنان دیدند یا دیگرى آن را تذکر داد، از آن چشم پوشى کرده و در صدد اصلاح برنمى آیند تا مبادا فرزندانشان ناراحت شوند. شما کودکان بى ادبى را مشاهده مىکنید که بچه ها را اذیت مىکنند، مزاحم مردم مى شوند، در و دیوار مردم را خراب و کثیف مىنمایند، شیشه مىشکنند، فحش مىدهند، به اموال مردم زیان مىرسانند و…اما پدران و مادران نادان آنان نه تنها نهى شان نمى کنند، بلکه با یک خنده احمقانه یا دفاع بى جا آنان را به کارهاى خلاف تشویق مى نمایند. این قبیل پدران و مادران بامحبتهاى بى جاى خود، در لباس دوستى، بزرگ ترین خیانت ها را نسبت به فرزندان خود مرتکب مىشوند که در قیامت بدون مؤاخذه نخواهد بود.
به این پدران و مادران باید گفت: محبت به فرزند بدین معنا نیست که بدىهاى آنان رانادیده بگیرید و از تربیتشان غافل بمانید و به بهانه اینکه جگرگوشه ام ناراحت مىشود اجازه دهید هرکارى را خواست انجام دهد. هرچند که اظهار محبت، خود یک وسیله تربیت است، اما نباید از تربیت مانع شود.
بهترین پدران و مادران کسانى هستند که حساب بچه دوستى را از حساب تربیت جدا سازند. با اینکه فرزندان خویش را از صمیم دل دوست دارند، ولى با چشم واقع بین، عیوب آنان را دقیقا مشاهده کرده و عاقلانه درصدد اصلاح آنها برمى آیند. کودک بایدهمواره به محبت هاى پدر و مادر دلگرم باشد، ولى از تنبیه و خشونت آنان در برابر کارهاى زشت نیز هراسان باشد. باید بداند که محبت پدر و مادر مانع تنبیه و تادیب او نخواهد شد، بلکه لازمه محبت واقعى این است که درتادیب او کوشاتر باشند.
امام محمد باقر(ع) فرمود: بدترین پدران کسانى هستند که در احسان به فرزندان از حد تجاوز نمایند. و بدترین فرزند کسانى هستند که با تقصیر خود عاق پدر مىشوند.۱
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: هرکس که سختى تادیب را تحمل کند بدى هایش کم خواهد شد.۲
امام محمد باقر(ع) فرمود: پدرم مردى را دید که با پسرش راه مىرفت، در حالى که آن پسر بر دست پدر تکیه داده بود. پدرم آنقدر از پسر خشمگین شد که تا پایان عمر با او سخن نگفت.۳
زیانهاى افراط در محبت
بقیه مقاله را در ادامه مطلب مطالعه بفرمائید.
با اینکه اصل محبت براى پرورش کودک کاملا ضرورى است، اما افراط در محبت نیز عواقب سوئى در بردارد. محبت مانند آب و غذاست، اگر به مقدار لازم ودر وقت مناسب صرف شد مفید خواهد بود و در غیر این صورت نه تنها سودمند نخواهد بود بلکه زیان هایى را نیز در برخواهد داشت. محبت زیاد نه تنها به نفع کودک نیست بلکه یک خیانت و اشتباه تربیتى محسوب مىشود.
بچه، اسباب بازى و وسیله سرگرمى پدر و مادر نیست، بلکه انسان کوچکى است که براى خود و آینده اش ساخته و تربیت مىشود. پدر و مادر باید توجه داشته باشند که بچه همیشه در حال کودکى و در دامن آنان باقى نمینماند بلکه بزرگ مىشود و باید دراجتماع زندگى کند. زندگى کردن هم کار آسانى نیست، پستى ها و بلندى ها، موفقیت ها و ناکامى ها، شکست ها و پیروزى ها، خوشحالى ها و مصیبت ها، خوشى ها و ناخوشى ها دارد.
پدر و مادر باید با توجه به مشکلات احتمالى آینده، فرزندان خود را طورى تربیت کنند که براى زندگى پرنشیب و فراز آینده آماده باشند. باید مواظب باشند که فرزندانشان لوس و نازپرورده و نازک نارنجى بار نیاید، زیرا این صفت، عواقب بدى رابه همراه دارد که به برخى از آنها اشاره مىشود:
1. سلطه جو و پرتوقع مىشود. وقتى کودک احساس کرد که پدر و مادر در حد پرستش، او را دوست داشته و بدون چون و چرا تسلیم خواسته هایش هستند، توقعات او توسعه پیدا مى کند، مىخواهد و دستور مىدهد. پدر و مادر هم براى اینکه عزیز کرده آنان آزرده نشود، خواسته هایش را برآورده مىسازند. چنین کودکى رفته رفته به صورت یک حاکم دیکتاتور درمىآید. وقتى هم وارد اجتماع شد، از مردم توقع دارد که همانند پدر و مادر او را دوست بدارند و خواستههایش را برآورده سازند. در صورتى که مردم نه چنین آدم لوسى را دوست دارند، نه نسبت به برآوردن خواسته هایش خود را ملزم مىدانند. در نتیجه، این عزیز بىجهت، از مردم رنجیده مىشود، احساس حقارت کرده و گوشه گیر مىشود.
آدم هاى لوس و نازپرورده در زندگى زناشویى نیز غالبا با شکست مواجه مىشوند. پسر لوس وقتى زن گرفت، از همسر خود انتظار دارد که همانند مادر بلکه بیشتر از او پذیرایى و پرستارى کند و دستورهایش را بدون چون و چرا اجرا نماید. متاسفانه اکثر خانم ها حاضر نیستند در برابر فرماندهى هاى مستبدانه شوهر تسلیم محض باشند، بدین جهت اختلافات داخلى و کشمکش ها شروع مىشود و زندگى را به تباهى مىکشد.
یک دختر لوس و نازپرورده نیز وقتى به خانه شوهر مىرود، از او توقع دارد که همانند مادر و پدر از او پذیرایى کرده و به خواسته هایش توجه نماید و بدون چون و چرا تسلیم باشد. در صورتى که اغلب مردها این لوس گرى ها را دوست ندارند و تسلیم بلندپروازىها و توقعات چنین خانمى نمیشوند. در اینجا نیز قهر و دعوا و کشمکش شروع خواهد شد؛ یا کار به طلاق مىکشد یا ناچارند تا پایان عمر با تلخ کامى زندگانى کنند.
2. نازپرورده ها غالبا روحى ضعیف و ناتوان و زودرنج دارند. به نفس خویش اعتماد نداشته و جرات ندارند به کارهاى مهم دست بزنند. در حل مشکلات زندگى به جاى اینکه به خدا و نفس خویش اعتماد نموده و خود وارد عمل شوند، به کمک دیگران چشم طمع دارند، در برابر حوادث سهمگین و دشوار زندگى خود را ناتوان دیده و عقب نشینى مىکنند.
3. آدم هاى لوس و نازپرورده غالبا خودپسند و از خودراضى خواهند بود. آنقدر از پدر و مادر نوازش و تعریف و تمجید دیده اند که براى خودشان شخصیت و مقامى رؤیایى و مصنوعى تصور مىکنند. عیوب خود را اصلا نمیبینند و چه بسا آنها را کمال مىپندارند. خودپسندى یکى از عیوب بزرگ اخلاقى و یک بیمارى زیانبار روانى است. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: خودپسندى بدترین امور است.۴ و نیز فرمود: هرکس که از خود راضى باشد عیوبى در او پدید مىآید.۵
آدم لوس از دیگران توقع دارد که شخصیت کاذب او را بپذیرند و از او ستایش کنند، درنتیجه، افراد چاپلوس و تملق گو در اطراف او جمع مىشوند. خودپسندان نه تنها نمیتوانند محبت دیگران را به سوى خویش جلب نمایند، بلکه همواره منفور دیگران خواهند بود. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: هرکس که از خود راضى باشد خشم گیرندگان بر او بسیار خواهد شد.۶
4. کودکانى که بیش از حد مورد نوازش پدر و مادر قرار گرفته و خواسته هایشان بدون چون و چرا پذیرفته مىشود، به تدریج به زورگویى و سلطه جویى عادت مىکنند و بر پدر و مادر کاملا تسلط مىیابند. وقتى هم بزرگ شدند پدر و مادر را رها نمیسازند و پیوسته توقع کمک دارند. آن قدر قهر و دعوا مىکنند تا از پدر و مادر باج گرفته و به هدف خود نائل گردند.
5. افراط در محبت، به تربیت صحیح کودک نیز لطمه وارد مىسازد. افراط در محبت، یک امر زیانبارى است که باید جدا از آن اجتناب نمود. اگر فرزند شما بىجهت گریه یا قهر مىکند یا سرش را به دیوار مىکوبد و مىخواهد با زورگویى به خواسته هایش برسد، اعتنا نکنید، بگذارید بفهمد که با گریه و قهر کردن او دنیا خراب نمیشود. قدرى صبر کنید، آرام خواهد شد. اگر کودک شما به زمین افتاد، لازم نیست او را از زمین بردارید و نوازش کنید یا به زمین ناسزا بگویید. بگذارید خودش برخیزد. آن وقت او رانصیحت کنید که مواظب باشد به زمین نیفتد. اگر سرکودک به دیوار خورد، نوازش لازم ندارد، اعتنا نکنید خودش آرام مى شود.
اگر فرزند کوچک شما مریض شد، در صورت لزوم، او را به مطب پزشک یا بیمارستان ببرید. از تهیه دوا و غذاى مناسب دریغ نکنید، خوب از او پرستارى کنید، لیکن از بیمارى او سراسیمه نشوید، و آن را یک حادثه غیر عادى تلقى نکنید. بلکه به طور عادى به کارهاى روزمره خود ادامه دهید. خواب و خوراک و کار شما به طور معمول ادامه پیدا کند، لیکن در همه حال مراقب فرزند بیمار خود باشید.
این درست نیست که وقتى کودک مریض شد پدر و مادر دست ازکار و زندگى و خوراک خود کشیده و با اندوه فراوان و چشم گریان کنار بسترش بنشینند و گاه و بیگاه صورت تبدارش را ببوسند و اظهار تاسف نمایند. این قبیل کارها در تسریع بهبود کودک تاثیرى ندارد اما او را لوس بار مىآورد. فکر مىکند که بیمارى او یک حادثه فوق العاده است که زندگى پدر و مادر را فلج کرده است. در عین حال کودک بیمار باید مطمئن باشد که شما شدیدا او را دوست دارید و در دارو و درمان و پرستارى او کوتاهى نمیکنید.
نقش بازى در تربیت
شاید اولیا و مربیان، بازى را بیش از یک سرگرمى ندانند ولى چنین نیست. بلکه از نظر کودک یک امر جدى اى بوده که منافع بسیار مهمى را دربردارد. بازى کودک با کار بزرگترها تفاوت فاحشى ندارد. در ضمن همین بازیهاست که استعدادهاى طبیعى کودک پرورش یافته و اخلاق و رفتار اجتماعى و انفرادى او شکل مى گیرد و براى زندگى آینده آماده مىگردد. به وسیله بازى با اشیا و اشخاص خارج، ارتباط برقرار مىسازد، هوش و قواى عقلى خود را به کار مىگیرد، آزمایش مىکند و تجربه و درس زندگى مىآموزد، نیروى تخیل و خلاقیت خود را پرورش مىدهد.
بازى براى کودک یک کار جدى و یک ورزش طبیعى است، انرژى هاى زاید را به مصرف مى رساند و عضلات او راتقویت مىکند، به همین وسیله با انسانهاى دیگر ارتباط برقرار مىسازد و روح تعاون و همکارى و مسئولیت پذیرى و سازش اجتماعى در او پرورش مى یابد.کودک به وسیله بازىهاى دسته جمعى، نحوه هم زیستى مسالمت آمیز، همکارى و تعاون بادیگران، رعایت حقوق آنان، رعایت نظم و قانون، دفاع از حقوق مشروع خود، تسلیم در برابر مسئولیتهاى دیگران و به طور کلى زندگى اجتماعى را فرا مىگیرد. ویلیام استرن مىنویسد: بازى، یک غریزه براى رشد و نمو استعدادها بوده یا تمرین مقدماتى براى اعمال آتى مىباشد.۹
آلکسى ماکسیموویچ گورکى مىنویسد: بازى، راه کودکان به سوى جهان ادراک است؛ راهى که در آن زندگى مىکنند و راهى که در آن عوض مىشوند. کودکى که بازى مىکند نیاز به جست و خیزش را تامین مىکند، خود با خصوصیات اشیا آشنا مىشود. بازى به کودک کمک مىکند که آداب معاشرت را فرا گیرد. کودک در بازى آنچه را که دیده است وآنچه را که مىداند، منعکس مىکند و این، احساس او را عمیق تر مىسازد و تصورات او را دقیق تر مىکند. کودکان خانه مىسازند، کارخانه درست مىکنند، قطب شمال مىروند، به فضا مىروند، از مرزها دفاع مىکنند، کمباین و قطار مىرانند.
آنتوان سمیونوویچ ماکارنکو مربى برجسته شوروى مىگوید: کودک در بازى هر طور باشد وقتى بزرگ شد در کارها هم همان گونه خواهد شد، زیرا در هر بازى خوب، قبل از هر چیز، کوشش کار و کوشش فکر وجود دارد. بازى خوب شبیه کار خوب است. در بازى، آشکارا احساسات و آرزوهاى کودک ظاهر مىشود. به کودکانى که بازى مى کنند بنگرید، ببینید چگونه در نقشى که براى خود انتخاب کرده اند واقعى هستند.
احساسات کودکان در بازى احساسات واقعى و اصیل است و بزرگترها نباید هیچ وقت به آنها بىاعتنا باشند.۱۰ ویلیام مکدوگال مىنویسد: بازى عبارت است از: تمایل موجود زنده براى رسیده کردن غرایز، قبل از اینکه آن غرایز میدان عمل پیدا کنند.۱۱ بنابراین اولیا و مربیان کودک نمیتوانند و نباید نسبت به بازىهاى کودکان بى تفاوت باشند.
نظارت اولیا و مربیان بر بازى
باید به کودک آزادى داد تا بر طبق دلخواه بازى کند، نباید در کار او به طور مستقیم دخالت نمود، بلکه باید به او فرصت داد تا فکر و هوش خود را به کار گیرد و از اسباب بازىها استفاده نماید و اگر مشکلى برایش به وجود آمد، خودش در حل آن جدیت کند. اما یک مربى آگاه و دلسوز نمیتواند نسبت به بازى کودک به طور کلى بى تفاوت باشد، بلکه باید به طور غیر مستقیم بر آن نظارت داشته باشد و در موارد لازم او را راهنمایى کند. مربى خوب مىتواند بازى هاى کودک را هدف دار، مطبوع و آموزنده سازد. مثلا اگر کودک با قطار یا ماشین بازى مىکند، مىتواند از او بپرسد که از قطار و ماشین چه استفاده اى مىشود؟ کودک بعد از تامل جواب مىدهد: مسافر و بار حمل مى کند. بعد از آن خود کودک به فکر مىافتد که با ماشین خود بار و مسافر حمل کند.
اگر کودک با عروسک بازى مىکند، مىتواند سؤال کند: عروسک تو چه چیزى لازم دارد؟ بعد از تامل جواب مىدهد: لباس مىخواهد. آنگاه مقدارى پارچه و یک قیچى در اختیارش قرار مىدهد تا برایش لباس تهیه کند. آنگاه خواهید دید که برایش لباس مىدوزد، بر تنش مىپوشاند،لباس هایش را تعویض مىکند، مىشوید، اتو مىزند، به او غذا مىدهد، دست و صورتش را مىشوید، مىخواباند، بیدارش مىکند، به مهمانى مىبرد، با او حرف مى زند، نوازشش مىکند، تشویق و توبیخ مىنماید و به طور کلى آنچه را از مادر یا دیگران یاد گرفته، درباره اش انجام مىدهد.
اگر یکى از اسباب بازى ها معیوب شد، یا کودک در بازى با اشکالى مواجه شد، مربى باید کودک را راهنمایى و کمک کند تا اسباب بازى را تعمیر نماید. با چنین برخوردى کودک به نفس خود اعتماد پیدا مىکند و روح سازندگى و خلاقیت در او پرورش مىیابد. به هر حال، نظارت و راهنمایى هاى مربى، در بهتر بازى کردن کودک و نتیجه گرفتن بیشتر از آن، مىتواند نقش بسیار مهمى را ایفا نماید.
اما در این مورد بهتر است مربى، خود را تنزل دهد و در سطح یک هم بازى آگاه تر ظاهر سازد، نه به صورت یک فرد بزرگ و آگاه که با کودک سنخیتى ندارد. به عبارت روشن تر: با کودک بازى کند و در ضمن بازى به او چیز یاد دهد، که این موضوع براى کودک بسیار جالب بوده و از علائم صفا و محبت به شمار مىرود. به همین جهت در احادیث چنین آمده که هرکس با کودک سروکار دارد، باید برایش کودکى کند.پیامبر اکرم(ص) فرمود: هرکس کودکى نزد او هست باید برایش کودکى کند.۱۲
جابر مىگوید: دیدم رسول خدا با دست و پا راه مىرفت در حالى که حسن و حسین بر پشتش سوار بودند و مىفرمود: شتر شما بهترین شترها و شما بهترین سوار هستید.۱۳
مربى باید مراقب اسباب بازى ها باشد، به کودک هم سفارش کند که در حفظ و نگهدارى آنها کوشش کند و چنانچه یکى از آنها خراب شد کودک را در تعمیر آن راهنمایى کند. سفارش کند براى هریک از اسباب بازى ها جایگاه مناسبى را پیش بینى نماید و بعد از ختم بازى هریک را درجایگاه مخصوص خودش بگذارد. این درست نیست که اسباب بازىها بىحساب روى هم ریخته شوند. چون کودک از همین زمان با بىنظمى عادت مىکند. مربیان در بازى هاى دسته جمعى کودکان نیز باید تا حد امکان دقت و مراقبت نمایند. در موارد لزوم آنها را راهنمایى کرده و اگر اختلافى در بینشان به وجود آمد، با رعایت عدالت کامل، در حل اختلاف به آنها کمک کنند. مراقب هم بازى هاى آنها باشند تا به انحراف کشیده نشوند.
پی نوشتها:
1. تاریخ یعقوبى، ج ۲ ص ۳۲۰: قال محمد بن علی(علیه السلام):«شرالآبا من دعاه البر الى الافراط، و شرالابنا من دعاه التقصیر الى العقوق.»
2. غررالحکم، فصل ۷۷، شماره ۶۲۴:«من کلف بالادب قلت مساویه»
3. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۶۴: «ان ابی نظر الى رجل و معه ابنه یمشی و الابن متکئ على ذراع الاب، قال فما کلمه ابی مقتا له حتى فارق الدنیا»
4. غررالحکم، فصل ۴۱، شماره ۵۱: «شرالامور الرضا عن النفس»
5. همان، فصل ۷۱، شماره ۱۱۵۸: «من رضی عن نفسه ظهرت علیه المعایب»
6. همان، شماره ۸۳۹: «من رضی عن نفسه کثر الساخط علیه.»
7. وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۹۳: «دع ابنک یلعب سبع سنین.»
8. مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۵۹: مر رسول الله(صلى الله علیه وآله) على صبیان و هم یلعبون بالتراب، فنها هم بعض اصحاب النبی فقال:«دعهم، فان التراب ربیع الصبیان.»
9. دکتر جلالى، روانشناسى کودک، ص ۳۳۱٫
10. روانشناسى تجربى کودک، ترجمه محمد تقى زاد، ص ۱۳۰٫
11. دکتر جلالى، همان، ص ۳۲۲٫
12. وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۱۳: «من کان عنده صبى فلیتصاب.»
13. بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۲۸۵: عن جابر قال:دخلت على النبی(صلى الله علیه وآله) و الحسن و الحسین على ظهره، و هو یجثولهما و یقول:«نعم الجمل جملکما، و نعم العدلان انتما.»
بخش دوم و پایانی
درست است که کودک نیاز به بازى دارد و باید تا مدتها بازى کند، لیکن نه براى همیشه و تا آخر عمر، بلکه تا مدتى محدود. مربى خوب و آگاه، دوران موقت بازى را طورى تنظیم مىکند که در دوران نوجوانى و جوانى بهتدریج کمتر شود و کارهاى جدىتر جایگزین آن گردد. این درست نیست که خوى بازیگرى بر کودک غلبه نماید و اکثر اوقات او را فرا گیرد و تا آخر عمر، شغل رسمى او بازیگرى باشد. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «کسى که شیفته بازى و سرگرم لهو و طرب باشد، سعادتمند نخواهد شد.»۱
راسل در اینباره مىنویسد: «عقیده مبنى بر اینکه مقیاس قیمت فرد، سوابق ورزشى اوست، نشانه عجز عمومى ماست که نمىتوانیم درک کنیم براى احاطه یافتن به دنیاى تازه پیچیده و درهم، محتاج معرفت و تفکر هستیم.»۲ مربى باید دوران بازى کودک را دوران کارآموزى موقت کودکانه و مقدمهاى براى اشتغال به کارهاى جدىتر بداند و مراقب باشد که بازى، یگانه محرک کودک قرار نگیرد و او را از هدفهاى اجتماعى منحرف نسازد.
دوران بازى دوران آمادگى و انتقال است، نه توقف. کودک و نوجوان و جوان باید بدانند که انجام مسئولیت و کار، بر همه چیز تقدم دارد و مجاز نیستند به خاطر بازى، آن را ترک یا سهلانگارى کنند. غلبه خوى بازیگرى، زیانهاى بزرگى را به دنبال دارد. گاهى با اشخاصى برخورد مىکنیم که مدتهاست سنین نوجوانى را پشت سر گذاشتهاند، ولى هنوز هم به بازى بیشتر علاقه دارند تا کار. به خاطر یک محفل دوستانه و تماشاى یک فیلم جالب کار و زندگى را ترک و مسئولیتهاى خود را فراموش مىکنند.
ژان شاتو مىنویسد: «کودک مثل بزرگسالان متوجه فعالیتهاى دشوار است، نه مطبوع٫ نیازمند آن است که کمکش کنند، او را از بازى بیرون کشند، این کار از خودش ساخته نیست؛ اما خودش خواهان آن است. این سرآغاز اراده وى و همچون بذر آن است. پس به هیچوجه نباید ازاینکه مورد بىمهرى او قرار گیریم، بیمى بهخود راه دهیم و حتى باید از اینکه مطبوع طبعش واقع شدهایم، ترسان باشیم؛ زیرا کودک در اعماق قلب خود از سرگرمکنندگانى که مىخواهند خود راهمسطح وى جلوه دهند، بیزار است.»۳
انواع بازیها و اهداف آنها
روانشناسان در انگیزههاى کودک در بازى، و انواع بازى و اسباب بازیها، تحقیقات مفصل و ارزندهاى دارند که مطالبى را به طور اجمال تذکر مىدهیم. بازى کودک را یک امر بیهوده و سرگرمى صرف نگیرید، بلکه یک امر جدى و قابل استفاده بدانید. سعى کنید از این وسیله ارزشمند، براى پرورش استعدادهاى جسمانى و روانى او حداکثر استفاده را بنمایید.
انواع بازیها
بازیها را به انواع مختلفى مىتوان تقسیم کرد که همه آنها لازم بوده و نیازهاى گوناگون انسان را تأمین مىکنند:
1. بازیهاى ورزشى: بازیهاى ورزشى و تقویت عضلات مانند دست و پا زدن، سینه خیز و با دست و پا راه رفتن، دویدن جست و خیز کردن، پریدن، دوچرخهسوارى، اسب سوارى، پیادهروى و دیگر بازیهاى حرکتى است. در این نوع بازى انرژیهاى زاید کودک به مصرف مىرسد و عضلاتش تقویت شده و در تأمین سلامت او تأثیر دارند.
2. بازیهاى فکرى؛ مانند بازى با اعداد، بازى با حروف، بازى با کلمات، بازى با اسما، مسابقات هوش، بازى با شطرنج و دیگر بازیهاى فکرى است. این نوع بازیها هوش کودک را پرورش مىدهد و همه کودکان، چه دختر چه پسر، بدانها نیاز دارند. این درست نیست که بازیهاى فکرى مخصوص پسران باشد و دختران تنها عروسکبازى کنند. اسباب بازى فکرى براى دختران نیز باید تهیه شود.
3. بازیهاى اجتماعى: کودک تا مدتى به طور انفرادى بازى مىکند و با اسباب بازیهاى خود سرگرم و خشنود است؛ اما به تدریج به بازى کردن با دیگران تمایل پیدا مىکند. دوست دارد با فرد یا افراد همسن خود بازى کند. کودک در این زمان نیاز به همبازى دارد، پدر و مادر باید سعى کنند براى او همبازى مناسبى پیدا کنند. اگر در منزل کودکان متعدد زندگى مىکنند، چه بهتر وگرنه از کودکان همسایه یا خویشان یا همکلاسها براى بازى دعوت مىنمایند.
بازیهاى دستهجمعى براى اطفال از ۵ سال به بالا یک نیاز طبیعى و بسیار جالب و لذتبخش است و منافع فراوانى را در بر دارد. در ضمن همین بازیهاست که با مقررات اجتماعى آشنا مىشوند و تعاون، رعایت مقررات اجتماعى و حقوق دیگران، تقسیم کار و اشتراک در عمل، مسئولیتپذیرى، وظیفهشناسى و صبر و پایدارى براى رسیدن به هدف را فرا مىگیرند.
کودک در ضمن بازیهاى دستهجمعى این مطلب را مىفهمد که اگر بخواهد در بازى گروهى، به عنوان یک عضو پذیرفته شود باید مقررات بازى را رعایت کرده و وظیفهشناس، با انصاف، درستکار و راستگو باشد. در ضمن همین بازیها قدرت، کاردانى و لیاقت خود را به اثبات رسانده و شخصیت خود را پرورش مىدهد و به نفس خویش نیز اعتماد پیدا مىکند. بنابراین بازیهاى دستهجمعى براى کودک به عنوان یک ضرورت محسوب مىشود و نباید از این نیاز طبیعى محروم گردد؛ زیرا ممکن است عوارض اخلاقى و روانى غیر مطلوبى را به دنبال داشته باشد.
4. بازیهاى حرفهاى و فنى: این نوع بازى مانند: خانه سازى، نجارى، آهنگرى، قالیبافى، طباخى، خیاطى، گلدوزى، نقاشى، کشاورزى، درختکارى، حمل و نقل مسافر و بار و امثال آن است. در این قبیل بازیها کودک از بزرگترها تقلید کرده و خودش را همانند یک کارگر ماهر در صحنه ظاهر مىسازد: مصالح و ابزار را به کار مىگیرد، مىسازد، تکمیل مىکند، خراب مىکند و عیبش را برطرف مىسازد. رانندگى و حمل و نقل مىکند، تراکتور مىراند و شخمزدن زمین را یادگرفته با خاک و شن مزرعه مىسازد، درختکارى مىکند، آبیارى مىنماید و از باغ و زمین محصول برمىدارد.
یک دختر بچه از مادرش تقلید مىکند و عین کارهاى او را انجام مىدهد. جایى را به عنوان خانه خود فرض مىکند. جارو مىزند و تمیز مىکند. غذا مىپزد، سفره مىاندازد، از مهمانها پذیرایى مىنماید، سفره را جمع مىکند، ظرفها را مىشوید، به عروسک خود لباس مىپوشد، او را حمام مىبرد، به او غذا مىدهد، خوابش مىکند و نوازشش مىنماید.
همه این کارها گرچه به نظر بزرگترها بازى محسوب مىشود، لیکن در نظر کودک یک امر جدى به شمار مىرود و به همین وسیله روح سازندگى و خلاقیت در اوتقویت مىشود و به کار علاقهمند مىگردد. بازیهاى فنى از بهترین بازیها محسوب مىشوند که باید مورد تشویق والدین قرار گیرد. خوشبختانه در بین اسباب بازیهایى که در بازار بفروش مىرسد ابزار کار نیز وجود دارد؛ مانند: وسایل نجارى، آهنگرى، طباخى، خانه سازى، خیاطى، گلدوزى، خانه دارى، تراکتور، ماشینهاى مسافربرى و حمل و نقل و امثال اینها.
پدران و مادران مىتوانند از این قبیل اسباب بازیها تهیه نمایند به علاوه گاهى کودکان از نیروى تخیل استفاده مىنمایند، از اشیایى که در دسترس دارند، حتى اسباب و ابزار کار را، خود مىسازند و اگر در این مورد با مشکلى برخورد نمودند، باید کمک و راهنمایى شوند. اولیا و مربیان نیز مىبایست آنها را تشویق و راهنمایى کنند.
5. بازیهاى خیالى: کودک گاهى از نیروى تخیل خود استفاده مىکند و به خود یا افراد و حتى اشیاى دیگر شخصیت خاصى مىدهد. خودش را در جایگاه یک معلم واقعى و چند کودک دیگر و گاهى چند شىء بىجان را در جایگاه شاگرد تصور مىکند و در چنین جایگاهى تدریس مىکند، نمره مىدهد، تشویق و تنبیه مىنماید. گاهى خلبان مىشود و یک هواپیماى خیالى را به پرواز درمىآورد. گاه پزشک مىشود و بیماران خیالى را معالجه مىکند، نسخه مىنویسد، آمپول مىزند، عمل جراحى انجام مىدهد. گاهى سرباز مىشود و با دشمنان خیالى مىجنگد، سنگر مىسازد، تیراندازى مىکند، اسیر مىگیرد و بر دشمن حمله مىکند. گاهى یک دختر بچه نقش کامل مادر را ایفا مىکند و تمام رفتار مادر را نسبت به عروسک خود انجام مىدهد. به او غذا مىدهد، جایزهاش مىدهد، تنبیه و توبیخش مىکند و دهها نوع دیگر از این بازیهاى خیالى که در بین کودکان، چه به صورت فردى یا دستهجمعى، دیده مىشود.
این نوع بازیها نیز مفید و براى کودک ضرورت دارد. به همین وسیله افکار و عواطف درونى خود را اظهار نموده و نیروى تخیل خود را پرورش مىدهد. مربیان عاقل و باهوش اگر بازیهاى کودک را مورد دقت قرار دهند، مىتوانند به تمایلات و خواستههاى درونى او پى برده و استعدادهایش را کشف کنند و احیاناً اشتباهات رفتارى خود را نسبت به او دریابند.
6. بازیهاى رقابتى و انواع آن: مراد بازیهایى است که به صورت گروهى و به منظور رقابت و غلبه انجام مىگیرد و غالب و مغلوب دارند. این نوع بازى نیز به انواعى تقسیم مىشود:
نوع اول: بازیهایى که برد و باخت دارد؛ مانند: قماربازى، تیلهبازى، سنگبازى، گردوبازى، شیر یا خط و هر بازى دیگرى که شخص برنده و غالب وجه نقد یا جنسى را از شخص مغلوب مىگیرد. این قبیل بازیها را اسلام حرام مىداند و از آنها نهى مىکند. پدر و مادر باید از کودک خود مراقبت نمایند، مبادابه این بازیها آلوده شود و در صورت مشاهده، جداً او را بازدارند.
نوع دوم: بازیهاى هوشى؛ مانند مسابقات هوش که چندین نفر در آن شرکت مىنمایند و به برندگان جایزه داده مىشود. در این قبیل بازیها که به صورت دستهجمعى و با رقابت انجام مىگیرد، برنده وجود دارد لیکن جایزه مىگیرد، نه اینکه چیزى از طرفهاى دیگر بازى بگیرد؛ بنابراین، این نوع بازیها حرام نیستند و علاوه بر سرگرمى، موجب تقویت هوش نیز مىشوند.
نوع سوم: بازیهاى تعاونى. در این بازیها که به صورت دستهجمعى و رقابت انجام مىگیرد، افراد شرکت کننده به گروههاى مختلف تقسیم مىشوند و در بین گروهها در انجام کارى رقابت به وجود مىآید. در بین افراد هر گروهى نیز تعاون و همکارى شدیدى، براى پیروز نمودن گروه خود حاصل مىشود، لیکن رقابت گروهها براى هجوم و غلبه بر رقیب نیست، بلکه به منظور هرچه بهتر انجام دادن یک کار اجتماعى و عامالمنفعه خواهد بود. این قبیل بازیها روح تعاون و همکارى را در افراد تقویت کرده و آنها را براى اشتراک مساعى در انجام کارهاى اجتماعى آماده مىسازد.
نوع چهارم: بازیهاى ورزشى مانند: مسابقات دو و میدانى، اسب سوارى، دوچرخه سوارى، پرش و امثال آن. این قبیل بازیها به صورت رقابت انجام مىگیرد و غالب و مغلوب دارند، گاهى هم جایزهاى وجود دارد. بازیهاى خوبى است، علاوه بر سرگرمى موجب تقویت عضلات و تأمین سلامت بدن مىشوند.
نوع پنجم: بازیهاى تهاجمى مانند: کشتى، مشت زنى، کاراته، فوتبال، والیبال، بسکتبال. این قبیل بازیها نیز به صورت جمعى و با رقابت انجام مىگیرند و از ورزشهاى معمول و متعارف محسوب مىشوند. مخصوصاً فوتبال و والیبال که از بازیهاى بسیار شایع و متعارف کودکان و جوانان بوده و بسیار به آنها علاقه دارند و اوقات بیکارى خود را غالباً بدانها مىگذرانند.
این بازیهاى ورزشى گرچه از جهت ورزش و تقویت عضلات، سرگرمى و تقویت گرایشهاى اجتماعى سودمند مىباشند؛ اما متأسفانه بىضرر هم نیستند. این بازیها با همه فوایدى که دارند این عیب بزرگ را نیز دارند که تهاجمى و حملهاى مىباشند و خوى جنگ و ستیز و حمله و ربودن را در کودکان و جوانان پرورش مىدهند. کاش به جاى آنها بازیهایى معمول بود که روح تعاون و همکاریهاى اجتماعى و بشردوستى را تقویت مىکرد.
راسل در اینباره مىنویسد: «بشریت امروزه خیلى بیش از سابق به پرورش فکر اقدامات تعاونى که دشمن آن بیشتر طبیعت مادى است احتیاج دارد، نه عملیات رقابتآمیز و تزاحمى و همچشمى که هر دو غالب و مغلوب آن بشر باشد.»۴ متأسفانه برخى افراد نه تنها به ضرر اخلاقى این قبیل بازیها توجه ندارند، بلکه دانسته یا ندانسته، بیش از حد این بازیها را ترویج مىکنند، به طورىکه به صورت بهترین ورزشها و سرگرمىها محسوب مىشوند. کاش اولیاى آگاه و مسئولان آموزش و پرورش چارهاى نوجوان مىجستند و به وسیله کارشناسان دلسوز، بازیهاى سودمند و بىضرر اجتماعى را طرح و توجه نوجوانان و جوانان را به سوى آنها جلب مىنمودند. ناگفته نماند که این نوع بازیها براى سربازان در سربازخانهها سودمند و مفید است.
اسباب بازیها و انواع آن
کودک با اسباب بازیهاى مختلف و متنوع و یا با هرچیزى که در اختیارش باشد بازى مىکند، لیکن بازى براى کودک یک امر جدى و آموزنده است؛ بنابراین انتخاب نوع بازى و اسباببازیها بسیار مهم و سرنوشتساز خواهد بود. اسباببازیها را به انواع مختلف مىتوان تقسیم کرد:
دسته اول: اسباب بازیهاى حرفهاى و فنى؛ مانند: قطعات ساختمانى، تصویرهاى بریده، وسایل خیاطى و گلدوزى، وسایل طباخى و غذاخورى، وسایل نجارى و سیمکشى، ماشینهاى کوچک ریسندگى و بافندگى، اسباب و لوازم بنایى، اسباببازیهاى کشاورزى و باغدارى، وسایل نقاشى. این قبیل اسباببازیها را مىتوان از بهترین اسباببازیها معرفى کرد؛ زیرا این قبیل بازیها یک نوع کار واقعى است، اما کودکانه. کودک در ضمن این بازیها با حرفهها و هنرها آشنا مىشود و به کار و تولید علاقهمند گشته وسازنده و خلاق پرورش مىیابد.
دسته دوم: اسباببازیهاى پرورش هوش، مانند: حروف مقطع الفبا، اعداد مقطع، کلمات بریده و پاسخ آنها، ماشینهاى حساب، اشکال مقطع هندسى، مکعبها، تصویرهاى تقطیع شده. این قبیل اسباببازیها نیز سودمند هستند؛ زیرا در این بازیها علاوه بر سرگرمى، هوش و قواى عقلى کودک نیز پرورش و تکامل مىیابد. و بر اثر تمرین، اطلاعات جدیدى را فرا مىگیرند.
دسته سوم: اسباب بازیهاى ورزشى، مانند: توپ، وسایل شنا، اسباب و لوازم ورزش. ورزش براى کودک و جوان امر مفید و ضرورى است و براى تأمین سلامت و تقویت عضلات باید ورزش کند. بنابراین، اسباب و لوازم ورزش نیز بر طبق احتیاج باید برایش فراهم شود.
دسته چهارم: اسباب بازیهاى نیمه آماده، مانند: عروسکهاى بىلباس که کودک مىتواند براى آنها لباس تهیه کند، ماشینهاى باربرى و مسافربرى غیر برقى، که کودک با استمداد از نیروى تخیل بر آنها بار ومسافر حمل مىکند و به وسیله نخ آنها را به این طرف و آن طرف مىکشد. این قبیل اسباب بازیها نیز مفیدند؛ زیرا کودک آنها را تکمیل مىکند و در اهداف خیالى از آنها استفاده مىنماید.
دسته پنجم: اسباببازیهاى آماده و مکانیکى؛ مانند: انواع اتومبیلهاى کوکى و برقى، کشتىها، هواپیماها، قطارها، انواع عروسکهاى کامل و زیبا، اسبها و دیگر حیوانات، اسباببازیهاى جست و خیزکن و صدادار. انواع مختلف این اسباب بازیها در بازار فراوان است؛ مخصوصاً در کشورهاى استعمارزده.
این قبیل اسباب بازیها گرچه براى کودک جالب بوده و او را به سوى مسائل پیچیده صنعتى متوجه مىسازند، اما بدترین و کمفایدهترین اسباببازیها هستند. کودک آنها را کوک مىکند و به کار مىاندازد. آنگاه تماشا مىکند و مىخندد و دیگر هیچ. چنین کودکى به مصرفى بودن و تماشاى کار دیگران عادت مىکند، در فرداى زندگى همچنین خواهد بود.
بازى بدون فعالیت، بازى بیهوده و بدى است که کودک نباید اوقات خود را صرف آن نماید. البته با راهنمایى مربى همین بازیها نیز مىتواند هدفدار و آموزنده باشد.
دسته ششم: اسباببازیهاى اختراعى. کودکان براى بازى منتظر اسباببازیهاى از پیشساخته و خریدارى شده نمىشود، بلکه غالباً خود براى ساختن اسباب بازى دست به کار مىشوند. به وسیله اشیاى متروکه مانند: پاکتهاى خالى شیر، مقوا، کاغذهاى باطله، کاغذهاى زرورق، مجلات باطله، جعبهها و قوطىهاى خالى، باترىهاى برق، ظروف بیکاره منزل، اشیاى موجود در خانه، چوب، سنگ، آجر، شن، خاک، آب، پارچههاى بریده و زاید و به طور کلى با هرچیزى که مناسب بود بازى مىکنند و گاهى اسباب بازى مىسازند. اتفاقاً این اسباببازیها، هم خوبند و هم بىخرج و هممتنوع٫ در صورتى که کودک میل دارد با آنها بازى کند، باید به او آزادى داد و مزاحمش نشد. مگر بازى با اشیایى که احتمال ضرر و خطر دارد که باید از دسترس او خارج شوند.
حال اگر کودک با اشیاى بىمصرف اسباببازى مىسازد، باید مورد تشویق مربیان قرار گیرد؛ زیرا روح سازندگى و اختراع در او پرورش مىیابد. بهترین اسباببازیها اشیایى هستند که کودک آنها را بسازد، خراب کند، تعمیر و تکمیل نماید، تغییر شکل دهد، در رسیدن به اهداف خیالى خود از آنها بهره بگیرد و بدین وسیله کارآموزى کند و خود را براى زندگى آینده آماده سازد.
در پایان لازم به یادآورى است که:
1. تهیه اسباببازیها باید هدفدار و بر طبق نیاز کودک، متنوع باشد.
2. نباید خیلى زیاد باشند که کودک سرگردان شود و نداند با کدام بازى کند.
3. اگر یکى از اسباببازیها خراب شد، فوراً آن را دور نریزید، بلکه کودک را راهنمایى کنید تا در حد امکان آن را تعمیر کند.
4. لازم نیست اسباببازیها لوکس و گرانقیمت باشند، بلکه اسباببازیهاى ساده بهتر است؛ زیرا کودک مىتواند با آزادى کامل آنها را خراب کند، تعمیر کند، در شکل آنها تصرف کند و بر طبق دلخواه، مورد استفاده قرار دهد.۵
پینوشتها:
۱٫ غررالحکم، ص ۸۵۴ :«لایُفلحُ من و له باللعب، و استهتر باللهو و الطرب.»
۲ـ در تربیت، ص۱۲۲٫ ۳ـ مربیان بزرگ، ص ۳۴۲٫
۴ـ در تربیت، ص۱۲۱٫
۵ـ امینى، ابراهیم، اسلام و تعلیم و تربیت، بوستان کتاب ، قم، چاپ سوم: ۱۳۸۷٫
آیت الله ابراهیم امینی - روزنامه اطلاعات