همشاگردی های مهربان

همشاگردی های مهربان

مجموعه ای از فعالیتهای علمی و عملی دانش آموزان پایه پنجم
همشاگردی های مهربان

همشاگردی های مهربان

مجموعه ای از فعالیتهای علمی و عملی دانش آموزان پایه پنجم

داستان نویسی به شیوه همیاری

سلام به همه .نبودن طولانی مدت بنده رو ببخشید .


در این پست قصد دارم تا یکی از فعالیت های انجام شده در اتاق درس یاسین را بازگو کنم.

فعالیت های انشانویسی و داستان نویسی در دوران ابتدایی اگر منسجم و نظم یافته باشند ، دانش آموزان به شکل منطقی ای تفاوت های میان این دو ومهارت های لازم در این زمینه را می آموزند .

در یک کلاس ، دانش آموزان با مهارت های متفاوت در زمینه نگارش کنار هم قرار دارند ؛ با توجه به اینکه اصول خلاصه نویسی ، داستان و خاطره نویسی و همچنین انشا به دانش آموزان توضیح داده می شود بعضی از آن ها تفاوت میان این عناوین را درک نمی کنند .

برای اینکه بتوانم دانش آموزان را متوجه این تفاوت ها کنم به دنبال فعالیت مناسبی بودم تا خلاصه راهی به ذهنم رسید و آن داستان نویسی به شیوه همیاری بود.

به این معنا که جمله ای را در کلاس مطرح کردم و از دانش آموزان خواستم آن را در دفتر خود وارد کنند ، آنگاه گفتم قرار است ما با استفاده از این جمله یک داستان بنویسیم و آن هم به صورت همگانی یعنی هر کس برای کامل کردن این داستان یک جمله می گوید و در صورت صحیح بودن آن را در دفترتان وارد می کنید و در نهایت یک داستان را با کمک هم نوشته ایم .

در ابتدا همه فکر کردند که می توانند از هر جمله ای استفاده کنند و یا با منطق خودشان به داستان نظم دهند اما با پیشرفت کار و وسواس به وجود آمده در انتخاب جملات و کلمات دقت بیشتری کردند . بعضی از بچه ها بسیار با محیط داستان درگیر بودند و به دنبال فضاسازی بودند ، بعضی ها غرق در خیال بودند و به دنبال رویای خود و بعضی ها هم مدام به دنبال بهنه و ایراد گرفتن .

به هر شکل داستانی را نوشتیم منتها به علت کمبود وقت ناتمام ماند اما با این کار تقریبا اکثر بچه ها متوجه اصول داستان نویسی و منطق آن شدند و آموختند که نباید آن را با انشا ، خاطره و خلاصه نویسی اشتباه بگیرند .

داستان ما در خصوص یک سفر جهانگردی شکل گرفت و یکی از نکات جالب برای همه این بود که یکی از بچه ها (پارسا مکاری زاده) تجربه سفرهای متعددی را به همراه خانواده داشت و هرجا که در مورد آثار باستانی و یا مناظر طبیعی و توریستی کشورها نیاز به اطلاعات داشتیم ، پارسا با اطلاعاتش به مسیر داستان و سفر ما کمک می کرد.

به هر روی این تجربه داستان نویسی هر چند در مواردی برای من سخت بود اما تجربه جالبی بود و در کلاس هم شور و نشاط و رقابت خاصی ایجاد شد .


و اما متن داستان :


امروز یک روز گرم بهاری است . آسمان صاف و هوا آفتابی است . تصمیم دارم درمورد یکی از رویاهایم به صورت جدی فکر کنم ؛ می خواهم یک سفر جهانگردی را آغاز کنم . از کجا باید شروع کنم ؟

هان یادم آمد ، اول باید اطّلاعات لازم را به دست بیاورم .برای این کار بهتر است به کتاب ها و اینترنت مراجعه کنم و از افراد آگاه در این زمینه پرس و جو کنم .

من باید بدانم که با چه وسیله ای به سفر بروم یا در این سفر به چه وسایلی نیاز خواهم داشت ، به چه نوع لباس هایی نیاز دارم و یا اینکه چگونه می توانم از غذاهای دیگر کشورها استفاده کنم ؛ چه راه هایی برای سفرم مناسب هستند ، در هر فصل به کدام کشور بروم و هزاران سوال دیگر .

بعد از مدتی جست و جو و پرس و جو اکنون ذهنم برای سفر آماده شده و کم کم باید به تهیّه وسایل بپردازم ، برای این کار فهرستی از وسایل مورد نیازم تهیه می کنم ، وسایلی مانند : لباس های مناسب ، کنسروهای مناسب ، کمک های اوّلیّه ، وسایل شخصی ، دوربین عکّاسی و فیلم برداری برای ثبت لحظات و دیدنی ها ، نقشه ی راهنمای مناسب ، دستگاه Gps و ...

اوه ، نزدیک بود فراموش کنم ، باید مکان های استراحتم را نیز مشخّص کنم پس به اطّلاعات هتل ها هم نیاز دارم .

با حوصله و تلاش و کوشش زیاد این موارد را برای سفرم آماده کردم .

با اتوبوس سفر خودم را شروع می کنم و از انزلی به سمت مرز ترکیه حرکت می کنم . در طول مسیرم از شهرهای شمال غربی ایران رد می شوم و از مرز بازرگان وارد کشور ترکیّه می شوم . در ترکیّه از شهر آنکارا و آنتالیا و از دریاهای اطراف آن دیدن می کنم .

ترکیّه دارای آثار باستانی زیادی می باشد مانند مسجدها و تمدّن های زیرزمینی .

از ترکیّه با یک پرواز عازم ایتالیا یا کشور چکمه ای می شوم ، قصد دارم از ونیز که یک شهر آبی است دیدن کنم وقتی واردش می شوم و با قایق به گردش در کوچه ها و خیابان های آن می پردازم شور و شوق بسیاری دارم ، چه قدر این آرامش لذت بخش است .

کشور بعدی فرانسه است ، با قطار به سمت فرانسه حرکت می کنم و در پاریس به موزه ی لوور می روم . در موزه اشیاء قدیمی زیادی را می بینم که از کشورهای مختلفی مانند ایران ، مصر و فرانسه جمع آوری شده اند .

بعد از بازدید از موزه قدم رنان به سمت برج ایفل می روم ، چه عظمتی ؟!

در محیط اطراف برج به عکاسی و گرفتن عکس های یادگاری مشغول می شوم .

چند روزی را در فرانسه سپری می کنم و سپس با یک پرواز چند ساعته به برزیل می رسم ؛ چه زمان خوبی ! مسابقات جام جهانی فوتبال در حال برگزاری هستند .

برای تماشای بازی ایران و آرژانتین می رسم و فورا خود را به ورزشگاه مورد نظر می رسانم .

وای چه هیجانی ! تیم ایران با تمام قدرتش حاضر می شود و نتیجه بازی را به سود خود به پایان می رساند .

 

این داستان که در بعضی موارد شبیه به گزارش نویسی هم شده بود ، نتیجه تلاش پسران اتاق درس یاسین می باشد ، هر چند که نا تمام ماند اما خاطره خوبی در ذهن همه ما باقی گذاشت .

 

بنویس از سر خط ...

نگاهی به زوایای آشکار و پنهان نگارش و انشای دانش‌آموزان


«چارشنبه توی کیفش یه مشت ستاره داره، به جای صفر هر 20، یک ستاره میذاره.»

این قسمتی از سرودی است که در زمان نوجوانی ام هر چهارشنبه از تلویزیون پخش می‌شد، با عنوان «چارشنبه». «چارشنبه» نام یک معلم بود، یک معلم که مهربان بود و با شاگردانش رفیق. «چارشنبه» یک خرده بی حواس بود و یادش می‌رفت اخم کند به دانش آموزانش. در آن زمان چارشنبه، رویای همه ما بچه مدرسه ای‌ها بود. نهایت آمال و آرزوهایمان. نهایت چیزی که از یک معلم و یک کلاس می‌خواستیم. کلاسی که در آن، ابر رویاهایمان باریدن بگیرد و جاری شود. البته من آن کلاس را یافته بودم. فرقی نمی‌کرد معلم انشاء چه کسی باشد، برایم حکم همان چارشنبه‌ای را داشت که می‌توانستم بی محابا خیالاتم را در کلاسش به گردش دربیاورم و از بودن در کنار آن چارشنبه، لذت ببرم. ‏

معلم انشاء هم این را فهمیده بود که از آن‌هایی نیستم که پشت دوستانم، خودم را قایم کنم (حداقل سر زنگ انشا) که مبادا مجبور به خواندن مقاله‌ام شوم! نوشته ام هر چقدر که بد، دوست داشتم بخوانمش. معلم هم این را فهمیده بود و هر بار صدایم می‌کرد و بعضی‌ها یک نفس راحت می‌کشیدند. گاهی به تخیلات هم حسادت می‌کردیم و گاهی تحسین. گاهی ناخواسته، جملات طنز می‌شد و همه می‌خندیدند. باورت نمی‌شد، اما تو خاطره‌ات را می‌خواندی و کلاس در کسری از ثانیه روی هوا بود و معلم آن قدر قهقهه اش را می‌خورد که سرخ می‌شد. خلاقیتی که از آن هیچ نفهمیده بودیم، در همینجا و همین کلاس برایمان معنا شد و توانستیم چیزهای جدیدی را خلق کنیم. ‏

انشاء یا رفع تکلیف؟

اما شاید ذهن کوچک من در آن زمان همه چیز را آن قدر ساده می‌دید. چرا که محبوبه علومی، معلمی است که 30 سال سابقه تدریس در دوره‌های مختلف دبستان و راهنمایی را دارد و به صراحت می‌گوید: من بعد از همه این سال‌ها تجربه می‌گویم که اهمیت درس انشاء بستگی به منطقه محل تحصیل و ناحیه شهری دارد. در مناطقی که از دبیران دوره دیده و مجرب استفاده می‌کنند، به درس انشاء و البته هنر و ساعت تربیتی و ورزش نیز اهمیت داده می‌شود، اما در مناطق محروم تر، اصلاً چنین نیست. ‏

از سوی دیگر خانواده‌ها نیز در این امر دخیل هستند. اولاً به نظر من نوشتن، به نوعی استعداد ذاتی می‌خواهد، اما این دلیل نمی‌شود که کسی برای نوشتن تلاش نکند. متاسفانه کسانی که در خانواده‌‌شان یک نفر ادیب یا نویسنده داشته باشند، کار نوشتن را به او می‌سپارند. در خانه ما زبان نوشتار پدرم خیلی خوب بود و همه خانواده و نزدیکان کار نوشتن را به او می‌سپردند و البته هیچکس هم نمی‌خواست که نوشتن را از ایشان یاد بگیرد!

انشاء نوشتن در خانواده‌ها تا مدت‌ها و چه بسا تا امروز، همین وضع را داشته است. حالت رفع تکلیف دارد و معمولاً دانش‌آموزان می‌دهند مطلب‌شان را یکی دیگر بنویسد. خانواده‌ها هم از این اوضاع راضی‌تر هستند تا آن بچه به درس‌های دیگرش برسد و سر انشاء نوشتن وقتش را تلف نکند. گویی انشاء درس نیست، بازی و تفریح است و برای وقت آزاد است!

وی ادامه می‌دهد: البته این اتفاق با علاقه بچه‌ها نیز در ارتباط است. دانش‌آموزی که اهل نوشتن باشد، خودش قلم می‌زند و می‌نویسد. با این وجود، معلم دلسوز وظیفه دارد که این علاقه و انگیزه را در همه شاگردانش ایجاد کند. ‏

تشویق خانواده

علاقه به نوشتن چیزی است که اگر در وجودی نهفته باشد و شکوفا نشود، به هدر می‌رود و سرکوب می‌شود. به ویژه که این استعداد در همه بچه‌ها وجود ندارد. یکی دیگر از دلایل بی‌توجهی به زنگ انشاء، کم سوادی معلمان در این زمینه است. گاهی خود آموزگاران اشرافی به اهمیت این درس و راه‌های پرورش خلاقیت‌های دانش‌آموزان ندارند، همان‌طور که برخی معلمان ورزش و هنر و تربیتی هم این اشراف و اهتمام را ندارند، خانواده‌ها نیز نقش بسیار مهمی در این میان دارند. ‏

محبوبه علومی صحبتش را با ذکر مثالی ادامه می‌دهد: دانش‌آموزی در کلاس سوم دبستان داشتم که داستان‌نویس بسیار خلاقی بود، اما خانواده اش اهمیتی به این موضوع نمی‌دادند. یعنی نه او را تشویق می‌کردند و نه مانع او بودند. حرفشان این بود که اول درسش را بخواند، بعد اگر وقت اضافه ماند، به هرکاری دلش می‌خواهد، بپردازد. ‏

در صورتی که همان نوشتن داستان یا انشا نقش مهمی در زندگی بچه‌ها دارد. به عنوان معلم می‌گویم بچه‌هایی که انشاء قوی‌تری داشتند، درس‌های تشریحی را بهتر امتحان می‌دادند، و از ذهن خلاق تری هم برخوردار بودند و به لحاظ زبانی هم توانایی بیشتری داشتند. ‏ به هرحال، اهمیت درس انشاء باید هم برای خانواده‌ها تشریح شود و هم برای اولیاء مدرسه تا با همکاری آنان، خلاقیت‌های دانش‌آموزان پرورش یابد و افراد با استعداد فرصت شکوفایی و بروز استعدادهایشان را در همان مدرسه پیدا کنند. ‏

وی می‌افزاید: تربیت معلمان دلسوز و آشنا با فن نگارش و جدی گرفتن درس انشاء، بودجه می‌خواهد تا هم معلمان دوره ببینند و هم زمینه‌های تدریس آن فراهم شود، در غیر این صورت اگر هر مدرسه بخواهد خودش اقدام کند، طرح به صورت همه‌گیر اجرا نخواهد شد و به صورت مقطعی و گذرا خواهد بود. ‏

ساعت انشاء

علی متقی ـ کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی است که در مورد زوایای آشکار و پنهان نگارش و انشای دانش‌آموزان معتقد است: در سال‌های اخیر به‌همت مولفین کتاب‌های درسی فارسی، شیوه‌های نوینی در تقویت نگارش و ایده پردازی دانش‌آموزان به کار رفته است. اما دانش‌آموزانی که در دبستان و مقطع راهنمایی نوشتن و خواندن انشاء را می‌آموزند، با رسیدن به دبیرستان یکباره به حال خود رها می‌شوند، زیرا ساعت مستقلی برای این درس در برنامه درسی آنان منظور نشده است. بنابراین افزودن ساعت انشاء در مقطع دبیرستان، امری لازم است. هرچند که پرداختن به نگارش دانش‌آموزان از پایه‌های تحصیلی پایین تر، مسیر اصلاح وضع موجود را سهل‌تر می‌کند. به این مقوله باید از 3 بعد خانواده، جامعه و نظام آموزشی نگریسته شود.

 

ادامه مطلب ...

جان بخشی به اشیا

یکی از فعالیت های کتاب بخوانیم پنجم (درس2) در بخش گفت و شنود این است که دانش آموزان بعد از آموختن مفهوم جان بخشی به اشیا ، باید سرگذشت یک میز را از زبان خودش بیان کنند. در اتاق درس یاسین بعد از آموختن و بحث پیرامون آن ، از بچه ها خواستم مطالبی را که در ذهن خود دارند بر روی کاغذ بیاورند و سعی کنند به آن انسجام ببخشند. اکثراً به خوبی از پس این تمرین برآمدند. عده کمی هم نیاز به تمرین بیش تر داشتند که انشاءالله در طول سال تحصیلی جدید به توانایی های لازم دست خواهند یافت.

این هم تصاویری از اتاق درس یاسین در حین انجام فعالیت مورد نظر.