همشاگردی های مهربان

همشاگردی های مهربان

مجموعه ای از فعالیتهای علمی و عملی دانش آموزان پایه پنجم
همشاگردی های مهربان

همشاگردی های مهربان

مجموعه ای از فعالیتهای علمی و عملی دانش آموزان پایه پنجم

پسرهای خوب کلاس پنجمی ما



برای مشاهده عکس در سایز اصلی ، بر روی آن کلیک کنید .

مهر نو مبارک

آغاز مهر بر مهر آفرینان مبارک .


انتخاب کتاب داستان

یکی از فعالیت های انجام شده در اتاق درس یاسین در سال تحصیلی 93 - 92 ، کتاب نویسی و داستان نویسی بچه ها با موضوع ایثار و فداکاری بود .


قبل از انجام فعالیت تمام مراحل کار توضیح داده شد و اینکه توانایی و تخیل آن ها در به تصویر کشیدن داستان بسیار اهمیت دارد و نیز جلد آرایی و صفحه آرایی کتاب و پاکیزگی آن نیز مهم می باشد .


پسر ها پس از زمانی که در اختیار داشتند هر کدام کتاب داستانی را به کلاس تحویل دادند . 

بعد از بررسی های اولیه ، پنج کتاب انتخاب شدند و سپس در کلاس توسط خود صاحب اثر برای بقیه خوانده شدند ؛ سایر بچه ها به دقت به مطالب و نحوه خواندن فرد و همچنین صفحه آرایی ها دقت کردند و هر کدام از دانش آموزان در برگه ای که به آن ها داده شد یک امتیاز (از0 تا 20) به دوستانشان دادند .

در نهایت با توجه به درس آمار و میانگین که در کتاب ریاضی خود با آن آشنا شده اند به جمع بندی امتیازها و گرفتن میانگین از این نمرات پرداختند که نتیجه کار انتخاب یک کتاب داستان به عنوان کتاب داستان برتر در کلاس بود .


عکس ها و توضیحات بیش تر را در ادامه مطلب مشاهده نمایید .


 


ادامه مطلب ...

بنویس از سر خط ...

نگاهی به زوایای آشکار و پنهان نگارش و انشای دانش‌آموزان


«چارشنبه توی کیفش یه مشت ستاره داره، به جای صفر هر 20، یک ستاره میذاره.»

این قسمتی از سرودی است که در زمان نوجوانی ام هر چهارشنبه از تلویزیون پخش می‌شد، با عنوان «چارشنبه». «چارشنبه» نام یک معلم بود، یک معلم که مهربان بود و با شاگردانش رفیق. «چارشنبه» یک خرده بی حواس بود و یادش می‌رفت اخم کند به دانش آموزانش. در آن زمان چارشنبه، رویای همه ما بچه مدرسه ای‌ها بود. نهایت آمال و آرزوهایمان. نهایت چیزی که از یک معلم و یک کلاس می‌خواستیم. کلاسی که در آن، ابر رویاهایمان باریدن بگیرد و جاری شود. البته من آن کلاس را یافته بودم. فرقی نمی‌کرد معلم انشاء چه کسی باشد، برایم حکم همان چارشنبه‌ای را داشت که می‌توانستم بی محابا خیالاتم را در کلاسش به گردش دربیاورم و از بودن در کنار آن چارشنبه، لذت ببرم. ‏

معلم انشاء هم این را فهمیده بود که از آن‌هایی نیستم که پشت دوستانم، خودم را قایم کنم (حداقل سر زنگ انشا) که مبادا مجبور به خواندن مقاله‌ام شوم! نوشته ام هر چقدر که بد، دوست داشتم بخوانمش. معلم هم این را فهمیده بود و هر بار صدایم می‌کرد و بعضی‌ها یک نفس راحت می‌کشیدند. گاهی به تخیلات هم حسادت می‌کردیم و گاهی تحسین. گاهی ناخواسته، جملات طنز می‌شد و همه می‌خندیدند. باورت نمی‌شد، اما تو خاطره‌ات را می‌خواندی و کلاس در کسری از ثانیه روی هوا بود و معلم آن قدر قهقهه اش را می‌خورد که سرخ می‌شد. خلاقیتی که از آن هیچ نفهمیده بودیم، در همینجا و همین کلاس برایمان معنا شد و توانستیم چیزهای جدیدی را خلق کنیم. ‏

انشاء یا رفع تکلیف؟

اما شاید ذهن کوچک من در آن زمان همه چیز را آن قدر ساده می‌دید. چرا که محبوبه علومی، معلمی است که 30 سال سابقه تدریس در دوره‌های مختلف دبستان و راهنمایی را دارد و به صراحت می‌گوید: من بعد از همه این سال‌ها تجربه می‌گویم که اهمیت درس انشاء بستگی به منطقه محل تحصیل و ناحیه شهری دارد. در مناطقی که از دبیران دوره دیده و مجرب استفاده می‌کنند، به درس انشاء و البته هنر و ساعت تربیتی و ورزش نیز اهمیت داده می‌شود، اما در مناطق محروم تر، اصلاً چنین نیست. ‏

از سوی دیگر خانواده‌ها نیز در این امر دخیل هستند. اولاً به نظر من نوشتن، به نوعی استعداد ذاتی می‌خواهد، اما این دلیل نمی‌شود که کسی برای نوشتن تلاش نکند. متاسفانه کسانی که در خانواده‌‌شان یک نفر ادیب یا نویسنده داشته باشند، کار نوشتن را به او می‌سپارند. در خانه ما زبان نوشتار پدرم خیلی خوب بود و همه خانواده و نزدیکان کار نوشتن را به او می‌سپردند و البته هیچکس هم نمی‌خواست که نوشتن را از ایشان یاد بگیرد!

انشاء نوشتن در خانواده‌ها تا مدت‌ها و چه بسا تا امروز، همین وضع را داشته است. حالت رفع تکلیف دارد و معمولاً دانش‌آموزان می‌دهند مطلب‌شان را یکی دیگر بنویسد. خانواده‌ها هم از این اوضاع راضی‌تر هستند تا آن بچه به درس‌های دیگرش برسد و سر انشاء نوشتن وقتش را تلف نکند. گویی انشاء درس نیست، بازی و تفریح است و برای وقت آزاد است!

وی ادامه می‌دهد: البته این اتفاق با علاقه بچه‌ها نیز در ارتباط است. دانش‌آموزی که اهل نوشتن باشد، خودش قلم می‌زند و می‌نویسد. با این وجود، معلم دلسوز وظیفه دارد که این علاقه و انگیزه را در همه شاگردانش ایجاد کند. ‏

تشویق خانواده

علاقه به نوشتن چیزی است که اگر در وجودی نهفته باشد و شکوفا نشود، به هدر می‌رود و سرکوب می‌شود. به ویژه که این استعداد در همه بچه‌ها وجود ندارد. یکی دیگر از دلایل بی‌توجهی به زنگ انشاء، کم سوادی معلمان در این زمینه است. گاهی خود آموزگاران اشرافی به اهمیت این درس و راه‌های پرورش خلاقیت‌های دانش‌آموزان ندارند، همان‌طور که برخی معلمان ورزش و هنر و تربیتی هم این اشراف و اهتمام را ندارند، خانواده‌ها نیز نقش بسیار مهمی در این میان دارند. ‏

محبوبه علومی صحبتش را با ذکر مثالی ادامه می‌دهد: دانش‌آموزی در کلاس سوم دبستان داشتم که داستان‌نویس بسیار خلاقی بود، اما خانواده اش اهمیتی به این موضوع نمی‌دادند. یعنی نه او را تشویق می‌کردند و نه مانع او بودند. حرفشان این بود که اول درسش را بخواند، بعد اگر وقت اضافه ماند، به هرکاری دلش می‌خواهد، بپردازد. ‏

در صورتی که همان نوشتن داستان یا انشا نقش مهمی در زندگی بچه‌ها دارد. به عنوان معلم می‌گویم بچه‌هایی که انشاء قوی‌تری داشتند، درس‌های تشریحی را بهتر امتحان می‌دادند، و از ذهن خلاق تری هم برخوردار بودند و به لحاظ زبانی هم توانایی بیشتری داشتند. ‏ به هرحال، اهمیت درس انشاء باید هم برای خانواده‌ها تشریح شود و هم برای اولیاء مدرسه تا با همکاری آنان، خلاقیت‌های دانش‌آموزان پرورش یابد و افراد با استعداد فرصت شکوفایی و بروز استعدادهایشان را در همان مدرسه پیدا کنند. ‏

وی می‌افزاید: تربیت معلمان دلسوز و آشنا با فن نگارش و جدی گرفتن درس انشاء، بودجه می‌خواهد تا هم معلمان دوره ببینند و هم زمینه‌های تدریس آن فراهم شود، در غیر این صورت اگر هر مدرسه بخواهد خودش اقدام کند، طرح به صورت همه‌گیر اجرا نخواهد شد و به صورت مقطعی و گذرا خواهد بود. ‏

ساعت انشاء

علی متقی ـ کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی است که در مورد زوایای آشکار و پنهان نگارش و انشای دانش‌آموزان معتقد است: در سال‌های اخیر به‌همت مولفین کتاب‌های درسی فارسی، شیوه‌های نوینی در تقویت نگارش و ایده پردازی دانش‌آموزان به کار رفته است. اما دانش‌آموزانی که در دبستان و مقطع راهنمایی نوشتن و خواندن انشاء را می‌آموزند، با رسیدن به دبیرستان یکباره به حال خود رها می‌شوند، زیرا ساعت مستقلی برای این درس در برنامه درسی آنان منظور نشده است. بنابراین افزودن ساعت انشاء در مقطع دبیرستان، امری لازم است. هرچند که پرداختن به نگارش دانش‌آموزان از پایه‌های تحصیلی پایین تر، مسیر اصلاح وضع موجود را سهل‌تر می‌کند. به این مقوله باید از 3 بعد خانواده، جامعه و نظام آموزشی نگریسته شود.

 

ادامه مطلب ...

ماه خوب خدا

به قداست زیباترین واژه ها که از آسمان می بارند ،
آرزو می کنم در این شب های مبارک زیباترین ها را از دستان خدا هدیه بگیرید....
حلول ماه مبارک رمضان ، ماه مهمانی خدا مبارک باد .
التماس دعا...

آقای من ، مولای من میلادت مبارک


قطعه‌ی گمشده‌ای از پر پرواز کم است


یازده بار شمردیم، یکی باز کم است


این همه آب که جاری است نه اقیانوس است


عرق شرم زمین است که سرباز کم است.


(اللهم عجل لِولیکَ الفَرَج)

جشن شکرانه قرآن

این روزها در مدرسه ما خبر زیاده . یکی از این خبرها مربوط به جشن شکرانه قرآن پایه سوم هست که پسرهای ما به مناسبت این که دیگه یاد گرفتن قرآن را از مصحف بخوانند یک جشن شکرانه گرفتند .

براشون آرزوی موفقیت و سر بلندی در سایه قرآن رو داریم .


برای مشاهده عکس ها به ادامه مطلب را ببینید .

  ادامه مطلب ...

پدرم روزت مبارک


علی آن شیر خدا شاه عرب
الفتی داشته با این دل شب

شب ز اسرار علی آگاه است
دل شب محرم سر الله است

شب شنفته ست مناجات علی
جوشش چشمه‌ی عشق ازلی

قلعه بانی که به قصر افلاک
سر دهد ناله‌ی زندانیِ خاک

اشکباری که چو شمع بیدار
می‌فشاند زر و می گرید زار

دردمندی که چو لب بگشاید
در و دیوار به زنهار آید

کلماتی چو دُر آویزه‌ی گوش
مسجد کوفه هنوزش مدهوش

فجر تا سینه‌ی آفاق شکافت
چشم بیدار علی خفته نیافت

ناشناسی که به تاریکی شب
می‌برد شام یتیمان عرب

پادشاهی که به شب برقع پوش
می‌کشد بار گدایان بر دوش

تا نشد پردگی آن سر جلی
نشد افشا که علی بود علی

شاهبازی که به بال و پر راز
می‌کند در ابدیت پرواز

عشقبازی که هم آغوش خطر
خُفت در خوابگه پیغمبر

آن دم صبح قیامت تاثیر
حلقه‌ی در شد از او دامنگیر

دست در دامن مولا زد در
که علی بگذر و از ما مگذر

شال شه وا شد و دامن به گرو
زینب‌اش دست به دامان که مرو

شال می‌بست و ندایی مبهم
که کمربند شهادت محکم

پیشوایی که ز شوق دیدار
می‌کند قاتل خود را بیدار

ماه محراب عبودیت حق
سر به محراب عبادت منشق

می‌زند پس لب او کاسه‌ی شیر
می‌کند چشم اشارت به اسیر

چه اسیری که همان قاتل اوست
تو خدایی مگر ای دشمن دوست

شبروان مست ولای تو علی
جان عالم به فدای تو علی

در جهانی همه شور و همه شر
ها عَلِیٌ بَشَرٌ کَیفَ بَشَر



پدر ای چراغ خونه! مرد دریا، مرد بارون
با تو زندگی یه باغه، بی تو سرده مثل زندون
هر چی دارم از تو دارم، تو بهار آرزوها
هنوزم اگه نگیری، دستامو می افتم از پا
پدرم روزت مبارک


ضرورت حمایت وزارت آموزش و پرورش از نیروهای آزاد آموزشی

تقریباً از زمانی که مدارس غیردولتی در کشور مشغول به فعالیت شده‌اند، بحثی نیز در این میان مطرح شده و آن هم وضعیت آموزگاران شاغل در این مدارس است. این افراد ۲ گروه هستند، گروه اول نیروهای بازنشسته آموزش و پرورش و گروه دوم، نیروهای جوان و تازه کار که وابسته به هیچ نهادی نیستند و همان نیروهای آزاد آموزش و پرورش محسوب می‌شوند.‏

افراد بازنشسته شاغل در مدارس غیردولتی از نظر بیمه و حقوق وضعیتی مشخص دارند، چرا که حقوق بازنشستگی و بیمه خود را دریافت می‌کنند و از طرف مدیریت مدرسه نیز حق الزحمه‌ای مناسب با جایگاه‌شان دریافت می‌دارند، اما این حاشیه امنیت برای نیروهای آزاد با توجه به توانمندی‌هایشان وجود ندارد.

به صورت مکرر مباحثی در خصوص ساماندهی وضعیت نیروهای آزاد مطرح شده که به مرور فراموش شده است.‏

یک آموزگار، چه نیروی آزاد و چه رسمی باشد، در حد توانش برای آموزش کودکان این کشور قدم برمی دارد. همه با کودکانی رو به رو هستیم که تشنه یادگیری‌اند. مطمئناً یک نیروی آزاد در ارائه درس‌ها و تفهیم مطالب پا به پای آموزگاران استخدامی حتی با انگیزه بیشتر در حال فعالیت است و در این زمینه از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کند. چرا که می‌داند با قبول حرفه معلمی، در برابر جامعه و فرهنگ آن مسئول است.

او با همه وجود می‌کوشد طرح درسی بر گزیند که اهداف آموزشی را سریعتر و بهتر محقق سازد و با ارائه بازخوردهای مناسب به دانش?آموزان، سعی دارد یادگیری پایدارتری را شکل دهد و استعداد‌ها را بشکوفاند و حتی با ترغیب دانش آموزان به شرکت در جشنواره‌ها و مسابقات علمی، رتبه و مقامی نیز به آموزشگاه و شهرستان خود هدیه کند. حال این تلاش و کوشش او چگونه پاسخ داده می‌شود؟

از آن سوی، در مدارس غیردولتی اغلب اوقات انتظارات مدیران و والدین از معلمان بسیار بالاست. والدین به جهت هزینه‌ای که می‌پردازند و مدیریت بنا به تعهدی که داده است، و این معلم است که در هر شرایط باید پاسخگو باشد.

رو به رو شدن با مشکلات تحصیلی و تربیتی دانش آموزان و رفع آن‌ها، توجیه اولیا و راضی کردن آنان در قبال فعالیت‌ها و گهگاه پاسخ به سئوال‌ها و ایرادهای بی اساس که ناشی از عدم آگاهی است، به علاوه جلب نظر مدیریت آموزشگاه ، شرایطی را فراهم می‌آورند که تحمل ناپذیر می‌شوند و ادامه تدریس را دشوار می‌سازند.

در صورت بروز هرگونه نارضایتی، عذر آموزگار آزاد – بدون آنکه فرصت دفاعی بیابد – به راحتی خواسته می‌شود و کسی هم نمی‌پذیرد این شهریه کلانی که از دانش آموزان گرفته می‌شود، توقعات کاذبی را ساخته است و مسیر حرکت این مدارس را سامان می‌دهد.

بنابراین نظر معلمان بی اهمیت می‌شود و حرمت و اعتبار آنان از میان می‌رود.

در نشست‌های اداری و گروه‌های آموزشی بارها این مسایل عنوان شده است که چرا حمایتی از جانب وزارت آموزش و پرورش از این نیروها وجود ندارد، و متعاقباً پاسخ شنیده شده است که چون مدارس غیردولتی تحت نظر بخش خصوصی است، ما مسئول نیستیم! یا در رابطه با کم و کیف میزان حقوق و بیمه چنین می‌شنویم که شما باید در این رابطه با مدیر و موسس مدرسه صحبت کنید، تا هر دو طرف راضی باشند!

اصلاً شایسته جایگاه معلم نیست که ماهیانه حقوقی معادل ۱۵۰ تا ۲۵۰ هزار تومان (کمتر یا بیشتر) دریافت کند و تازه مجبور باشد با این حقوق حق بیمه خود را نیز بپردازد، به این دلیل که در اکثر مدارس غیرانتفاعی خبری از بیمه نیست و بعضی از آن‌ها نیز فقط بیمه ۱۵ روزه را می‌پردازند.

در شهرستان‌ها نیروهای آزاد از وضعیت شغلی مناسبی برخوردار نیستند. با یک حساب سر انگشتی ساده می‌توان حدس زد که هزینه بیمه به همراه سایر هزینه‌ها از جمله هزینه رفت و آمد شهری، عملا پولی را برای معلمان آزاد باقی نمی‌گذارند تا صرف رفع نیاز‌های اساسی‌شان شود.‏

‏ پیشنهاد می‌شود از سوی وزارت محترم آموزش و پرورش سیاست‌هایی اتخاذ شود تا نظارتی مستمر بر حق و حقوق نیروهای آزاد آموزشی صورت گیرد، چرا که ما نیز در آموزش فرزندان این کشور سهیم هستیم.

روزنامه اطلاعات - 16 اردیبهشت

بندر انزلی ـ سحر درویشی، نیروی آزاد آموزشی