اظهار هم دردی

به نام خدای جان و خرد 

به نام خدایی که زندگی ما در دست اوست

همون طور که می دونید امروز خبر ناراحت کننده ای رو شنیدیم که باعث شد قلب همه ی ما بلرزه. بله آقای نباتی شغل مدیر دوست داشتنی مدرسه از بین ما رفتند. و من از شما می خوام که همه با هم برای شادی روحشون دعا کنیم و از خدا براشون طلب مغفرت داشته باشیم. 

من از طرف خودم به همه ی اون هایی که آقای نباتی شغل رو دوست داشتند و همچنین به خانواده ی عزیزشون تسلیت می گم و از خدا برای این عزیزان آرزوی صبر دارم. 

به هر حال فردا مراسم تدفین ایشون برگزار میشه و به همین علت مدرسه تعطیله. 

بچه ها دعا یادتون نره. 

روحش شاد 

 

روز کودک

سلام روز کودک رو به همه ی شما تبریک می گم 

دوستون دارم. 

آقا جونم سلام

خوش آمدی رضا جان ، جانم فدا نمایم / تبریک من پذیــری ، باشد همین دوایم

از جان تو را بخوانم ، خوشبو شود دهانم  / لطفی نما رضا جان ، تا من به کعبه آیم  

 

آقا جونم سلام. سلام به اون صفا و کرمت ، قربون کبوترهای حرمت.

قلب من برای زیارتت مثل همون کبوترهات پرپر می زنه.

آقا جونم من نه آرزوهای بزرگ دارم و نه ازت می خوام که گره از مشکلاتم وا کنی ، فقط می خوام بهت بگم میلادت مبارک ، مبارک .

همه میگن آقای غریب ولی شما که غریب نیستی ، نمیگم به خاطر زائرهای حرمت ؛ نه ، به خاطر اینکه خدا رو شناختید و بودن با خدا رو حس کردید ؛ این ما هستیم که غریبیم ، خدا رو تنها تو مشکلات یاد میکنیم ، هنوز به حضور خدا تو لحظه لحظه ی زندگیمون ایمان نیاوردیم . آقا جون دعامون کنید تا به حضور خدا تو ثانیه های زندگیمون ایمان بیاریم.

خدا جونم به حق میلاد یکی از بهترین بنده هات ، سرورمون آقا امام رضا (ع) راه درست رو به ما نشون بده ، دستمون رو بگیر ، خدا جونم کمکمون کن تا در هیچ لحظه از زندگیمون فراموشت نکنیم. 

گفت و گوی دوستانه

سلام. 

خلاصه بعد از ۴-۳ ماه تعطیلی امروز اول مهر ۱۳۹۱ سال تحصیلی جدید ( ۹۲-۹۱) شروع شد. 

شور و غوغا - هیاهو - صدای زنگ - بدو بدوهای زنگ تفریح .  

جای همه تون خالی بود . 

امروز برای من روز خیلی قشنگی بود با یه عالمه پسر خوب و زرنگ آشنا شدم. 

 به خصوص پسرهای عزیز اتاق درس یاسین . من که دوستشون دارم.  

البته فکر کنم این بجه ها امروز با یه معلم سخت گیر وجدی رو به رو شدن و احساسی رو که من دارم - ندارند.  

شنیدید از قدیم گفتند: 

خشت اول چو معمار بنهاد کج             تا ثریا می رود دیوار کج 

به همین علت امروز مجبور بودم به یک سری از پسرهایی که هنوز تو حال و هوای تابستون مونده بودند سخت بگیرم تا یادشون بیاد باید با تعطیلات خداحافظی کنند. یک سری از بچه ها با چند بار تذکر به خودشون اومدند ولی امان از بعضی ها ....  

شور و اشتیاق بعضی برای جواب دادن به سئوال ها خیلی دوست داشتنی بود . یه جاهایی حواس ها پرت بود که خیلی زود به تمرکز لازم رسیدند . خلاصه روز اول بود دیگه.

امیدوارم که در ادامه همه ی پسرهای ما متوجه بشن که سخت گیری های من و یا روش کار من مبتنی بر پیشرفت بیشتر آن ها خواهد بود (انشاء الله).  

و اما می رسیم  به عکس ها به خاطر این که عکس هامون با کیفیت باشند از خانم حداد (خانم معلم عزیز کلاس چهارم ) خواهش کردیم تا دوربینشون رو برامون بیارند که ایشون هم قبول زحمت کردند و همین جا صمیمانه از ایشون تشکر می کنیم. حالا باید تا فردا صبر کنیم تا عکس های جشن شکوفه ها و روز اول مهر رو برامون روی فلش بذارند و بیارند. 

پس در اولین فرصت عکس ها رو خواهیم دید. 

و در آخر هم از مبین عزیزم برای پی گیریش ممنونم.

خبر خبر ....

خبر خبر - خبر خبر . داریم میریم سفر. 

بله - سفر . سفری به زیبایی مهر و مهربانی . از چهارشنبه همین هفته سفر علم و دانش دوباره شروع می شه البته برای کلاس اولی های کوچولو (انشاء الله که موفق باشند).  

و شنبه زنگ علم و دانش را در تمام مدارس کوچک و بزرگ - دور و نزدیک - شهر و روستا خواهیم شنید.  

من برای همه ی دوست های کوچک کلاس سوم ب دوستانی که یک سال (هشت ماه ) رو در کنار هم بودیم آرزوی موفقیت و سربلندی دارم. امیدوارم تو لحظه لحظه های زندگیشون شاد و شادکام باشند .دوست های من دوستون دارم و به خدای بزرگ می سپارمتون. و همچنین دبستان مهرالفبا - دبستان مهر و مهربانی.

و از طرفی هم به آقاپسرهای گل کلاس پنجم (کلاس یاسین) دبستان طلوع فجر سلام میگم. بچه هایی که هنوز نمی شناسمشون. و از امروز این وبلاگ متعلق هست به این اتاق درس - اتاق درس یاسین .

انشاءالله روزهای قشنگی رو با هم می سازیم. 

دعای خیر ...

سلام به همه ی دوستان. 

در حالی که ما خودمون رو برای مهری جدید مهیا می کنیم  ِ در حین ناباوری با خبر شدیم آقای نباتی شغل مدیریت دبستان طلوع فجر در بستر بیماری هستند. 

براشون از خداوند متعال آرزوی سلامتی وبهبودی رو داریم و امیدواریم امسال هم ایشون رو در کنار خودمون تو مدرسه ببینیم و از تجربیات با ارزش ایشون استفاده کنیم. 

دوستان دعای خیرتون رو از ایشون دریغ نکنید.

سلام . خداحافظ

دیگه کم کم داریم به ماه مهربونی ِماه مهرِِ ِ نزدیک میشیم.  

سال جدید دوست های جدید کلاس جدید معلم جدید همه منتظر ما هستند. 

من هم دیگه کم کم باید از بچه های دوست داشتنی کلاس سوم ب و مدرسه ی دوست داشتنی مهرالفبا خداحافظی کنم و به بچه های خوب کلاس پنجم طلوع فجر سلام کنم. 

البته هیچ وقت بچه  های سوم ب رو فراموش نمی کنم. نقاشی هایی رو که برام کشیدید و نامه هایی رو که برام نوشتید همیشه خواهم داشت و عشقتون رو تو قلبم نگه می دارم. 

البته باید منو ببخشید که نتونستم فیلم هاتون رو بذارم. ولی سعی می کنم در صورت امکان فیلم ها رو هم تو این وبلاگ ثبت کنم تا هر وقت دوست داشتید خاطراتتون رو مرور کنید. 

دوست های کوچک من خداحافظ. 

 

خدایا ...

خدایا

قلبم تشنه ی نور و عشق توست

هر روز در افکار  وآرزوهایم به سوی من بیا...

در رویاهایم  در خنده ی نشسته بر لبانم و در اشک چشمانم به سوی من بیا...

در عبادت و کارم در زندگی و مرگم

به سوی من بیا...

و با رحمت و عشقت با من باش...