گفت و گوی دوستانه

سلام. 

خلاصه بعد از ۴-۳ ماه تعطیلی امروز اول مهر ۱۳۹۱ سال تحصیلی جدید ( ۹۲-۹۱) شروع شد. 

شور و غوغا - هیاهو - صدای زنگ - بدو بدوهای زنگ تفریح .  

جای همه تون خالی بود . 

امروز برای من روز خیلی قشنگی بود با یه عالمه پسر خوب و زرنگ آشنا شدم. 

 به خصوص پسرهای عزیز اتاق درس یاسین . من که دوستشون دارم.  

البته فکر کنم این بجه ها امروز با یه معلم سخت گیر وجدی رو به رو شدن و احساسی رو که من دارم - ندارند.  

شنیدید از قدیم گفتند: 

خشت اول چو معمار بنهاد کج             تا ثریا می رود دیوار کج 

به همین علت امروز مجبور بودم به یک سری از پسرهایی که هنوز تو حال و هوای تابستون مونده بودند سخت بگیرم تا یادشون بیاد باید با تعطیلات خداحافظی کنند. یک سری از بچه ها با چند بار تذکر به خودشون اومدند ولی امان از بعضی ها ....  

شور و اشتیاق بعضی برای جواب دادن به سئوال ها خیلی دوست داشتنی بود . یه جاهایی حواس ها پرت بود که خیلی زود به تمرکز لازم رسیدند . خلاصه روز اول بود دیگه.

امیدوارم که در ادامه همه ی پسرهای ما متوجه بشن که سخت گیری های من و یا روش کار من مبتنی بر پیشرفت بیشتر آن ها خواهد بود (انشاء الله).  

و اما می رسیم  به عکس ها به خاطر این که عکس هامون با کیفیت باشند از خانم حداد (خانم معلم عزیز کلاس چهارم ) خواهش کردیم تا دوربینشون رو برامون بیارند که ایشون هم قبول زحمت کردند و همین جا صمیمانه از ایشون تشکر می کنیم. حالا باید تا فردا صبر کنیم تا عکس های جشن شکوفه ها و روز اول مهر رو برامون روی فلش بذارند و بیارند. 

پس در اولین فرصت عکس ها رو خواهیم دید. 

و در آخر هم از مبین عزیزم برای پی گیریش ممنونم.